ماجرای دفاع از مردم فلسطین ، لبنان و سایر مناطق اسلامی اگر چه در بادی امر مطلبی روشن و بی نیاز از سؤال به نظر میرسد اما در طول این مدت که حملات وحشیانه صهیونستهای اسرائیلی به غزه شدت گرفته است در میان برخی جوانان با سؤالاتی همراه شده است که موجب شد مطلب ذیل را به صورت خارج از برنامه بنگارم و در معرض مطالعه دوستانم قرار دهم .
ضرورت حمایت و دفاع از غزه از چند منظر قابل تأمل است :
الف – بر اساس نگرش و مدل ارائه شده توسط دین مبین اسلام مفاهیم متمایز کنندهای از قبیل ملیّت ، قومیّت ، رنگ ، زبان و نژاد جای خویش را در مرتبه اول به عامل مشترک دین و در مرتبه بعدی به نوع واحد انسانی میدهد ؛ بر این اساس انسانهای معتقد به شریعت نورانی مصطفوی (صل الله علیه و آله ) از هر رنگ ، ملیّت ، قومیّت ، زبان یا نژاد ، اعضای یک خانواده محسوب میشوند و عوامل ممیّزهی فوق تنها در جهت شناخت و آشنائی آنها با یکدیگر کاربرد دارد و موجب امتیاز فرد یا گروه مسلمانی بر دیگران نبوده و سبب مرز بندی و جدائی آنان از یکدیگر نمیگردد . « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ »[1] به عبارت دیگر باور اسلامی تمامی مرزهای جغرافیای سیاسی را در مینوردد و هر منطقه جغرافیای طبیعی را که مسکن اهل اسلام است به وطن و خانه واحدی تبدیل میکند که گروهی از اعضاء این خانواده بزرگ در آن ساکن هستند .
گروه دوم نیز ( یعنی کسانی که در دین و معتقدات دینی مسلمان نیستند ) از منظر خلقت انسانی با مسلمانان برابرند و مادامی که به جنگ یا توطئه آشکار بر علیه کیان اسلام و مسلمین برنخواسته باشند مانند مسلمانان دارای حقوق شهروندی و انسانی خواهند بود . (فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق) [2]
در آموزههای اسلامی سلطه گری و سلطه پذیری نفی شده است و از سوی دیگر مسلمانان که به نعمت اسلام برادر یکدیگرند «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» [3] در برابر یکدیگر مسئول دانسته شدهاند ( کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ )[4] و دامنه این مسئولیت تا آنجا گسترده است که بی تفاوتی نسبت به امور اهل اسلام و نیز شنیدن ندای داد خواهی یک مسلمان و بی تفاوتی نسبت به آن موجب خروج از نصاب کامل عضویت در جامعه اسلامی و تعلق به اسلام حقیقی بیان شده است ( مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ ) [5] .
نکتهای که باقی می ماند بیان این مطلب است که در این اخوت اسلامی و وظیفه عمومی تفاوتی بین اهل مذاهب مختلف اسلامی نیست . تکیه بر این که اکثریت اهالی غزه از برادران اهل سنت هستند و تبلیغ اختلاف میان امّت اسلامی (ولو با استفاده از برخی روایات و اخبار) خلاف سیره رسول اکرم و عترت طاهره (سلام الله علیهم ) و ریختن آب به آسیاب دشمنان کلمه طیبه لا اله الا الله و محمد رسول الله است . جائی که امیر مؤمنان علی (ع) از به غارت رفتن خلخال پای دختری غیر مسلمان و بی تفاوتی مردان در منطقهای مسلمان نشین می نالد و مرگی که محصول اندوه از این مصیبت باشد را موجب ملامت نمیشناسد تکلیف تمامی مسلمین خاصّه پیروان خویش را به وضوح روشن میسازد .
اگر فکر می کنیم مسلمانیم و به آئین حنیف مصطفوی (ص) متدین هستیم و اگر خویش را از شیعیان علی (ع) میدانیم آیا باز هم میتوانیم در برابر آنچه بر سر خواهران و برادرانمان در غزه می رود بی تفاوت بمانیم یا سکوت کنیم ؟
ب – علاوه بر مطلب فوق دلیل دیگری وجود دارد که به حکم عقل ما را به حمایت از خواهران و برادرانمان در غزه فرا میخواند . اگر رابطه ای بین اندیشه اسلامی و خودمان نمیبینیم و اگر نوع دوستی و حس انسانی هم ما را به دفاع از زنان و مردان و کودکان بی پناه فلسطینی در غزه نمیخواند باز هم حمایت از آنان ضروری است .
همه می دانیم که مقصد و مقصود اولیه صهیونیسم بین الملل نه تنها اشغال فلسطین به عنوان ارض موعود بلکه گسترش نفوذ و سلطه بر منطقه نیل تا فرات است . اگر چه مکاران صهیونیسم اشتباهی را که در فلسطین مرتکب شدند و به اشغال زمین پرداختند را در سایر مناطق فعلا مرتکب نشدهاند اما از سویی با نفوذ در سیاست آن کشورها و تهدید یا تطمیع رهبران کشورهای به اصطلاح عربی و اسلامی آنان را برده خویش ساختهاند و از سویی دیگر هر لحظه مترصد موقعیتی مناسب برای نفوذ عمیق تر بر خاک این سرزمینها هستند .
بنا بر این باید بدانیم که آنچه امروز بر اهل غزه میرود نقشه ایست که برای ما هم کشیده شده است و اگر نه در فردایی نزدیک در آیندهای نه چندان دور اجرا خواهد شد. امروز غزّه خط مقدم مبارزه با صهیونیسم است . حمایتهای مالی ، سیاسی یا فرهنگی و معنوی ما از فلسطین مصداق چراغی نیست که به خانه روا و به مسجد حرام باشد بلکه سوای عقاید دینی ما که ما را هم خانه میکند دقیقا چراغی است که برای امنیت فردای خانهمان باید برافروزیم . امروز حماس ، جهاد اسلامی و حزب الله لبنان در حقیقت نه نیروهای مقاومت دو کشور عربی که طلایه داران مقاومت در برابر طرح از نیل تا فرات فرزندان یهودا هستند. یادمان باشد که بی تفاوتی امروز در برابر صهیونیسم یعنی به خطر اندختن کیان ایران و ایرانی. تاریخ نشان داده که میراث خواران سامری نه دوست می شناسند و نه بیگانه ، وقتی بمبها و گلولههای اورانیومی آنها سینهها را میشکافد هرگز اول از کسی نمیپرسد که تو مسلمان هستی یا نه ؟ شیعه هستی یا نه ؟ طرفدار نظام جمهوری اسلامی بودهای یا نه ؟ با اپوزوسیون داخل یا خارج ایران همکاری میکردی یا نه ؟ فقط سینهها را میشکافد و خانهها را خراب میکند و مادران را در عزای فرزندان ، همسران را در سوگ شوهران و فرزندان را در غم از دست دادن والدینشان مینشاند، به جرم این که از آنها نیستید و یا حاضر نشده اید نوکری آنان را بر خود روا بدانید .
به اعتقاد من مسلمان باشیم یا نه ؟ انقلابی باشیم یا نه ؟ ایرانی باشیم یا نه ؟ فرقی نمیکند ؛
حمایت از مردم مظلوم غزه یک وظیفه انسانی یا تدبیری ملّی است ...
و البته اگر مسلمان باشیم یک تکلیف الهی ...
[1] سوره حجرات، آیه 13
[2] نهجالبلاغة ،ص 426 ، نامه 53
[3] سوره آل عمران ، آیه 103
[4] منیةالمرید ، ص381 به نقل از پیامبر اکرم (ص)
[5] کافی ، ج 2 ، ص164 به نقل از پیامبر اکرم (ص)
پ . ن . 1 - وبلاگهای حامی برادران و خواهران مسلمان فلسطینی : حقیقت نگار ، یاس کبود ، تصویر تازه ، روای ،