• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : طيف متفاوت سبزها !
  • نظرات : 4 خصوصي ، 65 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + سميرا 

    به خانم يا آقاي نام:

    اونچه كه گفتيد برازنده كساني با تفكريه كه افراد رو معيار حق و باطل قرار ميدن نه حق و باطل رو معياري براي سنجش افراد... احتمالا خودتون همينطور فكر مي كنيد كه ما رو هم - مخاطبان اين وبلاگ و صاحب وبلاگ- با همون عينك ديدين!

    در شرايط فعلي پيشنهاد مي كنم خوب مطالعه كنيم خوب فكر كنيم و بعد هم خيلي براي هم دعا كنيم...

    الان 4-5 ماهه كه اول براي خودم و دوستان همفكرم كه از اشتباه مصون نيستيم و بعد براي افرادي با طرزفكر شما كه متاسفانه در سيستم حكومتي فعلي غالب هستيد، دعا مي كنم... خداوند آخر و عاقبت همه ما رو با اين قضاوت هامون ختم بخير كنه...

    + نام 

    چقدر شما در انتخاب تيترهاي "شما هم بخوانيد" بد سليقه ايد!

    اخبار بي اهميت و در حقيقت تبليغ له کسي (هاشمي و رضايي و طيف متبوع) و تخريب عليه ديگري (دولت دهم).

    بالاخره از توجه افراد به انتخاب خبر پي به شخصيت و تفکر آنها مي توان برد.

    واقعا من از رحيمي خوشم نمياد ولي در حدي هم نيست که به کوچکترين حرکتش اشاره کنيد.

    چرا به جاي اين خبراي صد من يه غاز از طرح تفرقه انگيز رضايي براي لجن مال کردن قانون اساسي چيزي نمي گيد؟ يا از بدبختي اي که پسر هاشمي در مترو به سر مردم آورده و با پررويي به قيمت آزردن ملت قضيه مترو را به گردن دولت انداخته؟ اينا که سهله هزاران قضيه ديگه هم مي تونيد بذاريد.

    من فکر مي کنم اگه شما براي نوشته هاتون حجت شرعي داريد براي لينکها تون نمي تونيد داشته باشيد.

    آقاي محترم خودتون با دولت مشکل داريد اين مطالب چيه که لينک مي کنيد و به خورد خلق الله مي دهيد؟ از ولايت فقيه دم مي زنيد بعد لينک تابناک رو ميذاريد که نسبت به ولي فقيه بارها مواضع بي ادبانه و غير محترمانه اش رو اثبات کرده. چرا فکر مي کنيد ما اشتباه مي کنيم و شما درست فکر مي کنيد؟ اينو از جوابهاي نسبتا مغرورانه شما ميگم. واقعا کي گفته تابناک بهترينه در حالي که سايتهاي ديگري در دفاع از ولي فقيه مقالات بسيار قوي و تحليلي نوشتن زماني که تابناک مشغول بي حرمتي بود. و شما مطالب اونا را بي اساس خوندين. براتون متاسفم اما بيشتر براي جونايي که از شما تاثير مي پذيرن.

    مطئنم الان چند تا جمله جور مي كنيد و فقط بخشي از متن منو پر رنگ كرده و جواب مي دهيد اونم يه جواب سرسري كه بيشتر تخليه روحي محسوب مي شه تا پاسخ. شما حرفهاي منتقدان را لايق تامل يا تحقيق نمي دونيد. مي دونيد؟

    پاسخ

    قضاوت در مورد نقدتان با خوانندگان .

    سلام بزگوار

    استاد واقعا زبانم عاجز از توصيف قلمي به اين شيوائي

    استاد تو رو خدا يه كم زود به زود آپ كنيد.

    در ضمن در مورد خودتون هم يه كم ميگيد؟

    تحصيلات ؟ كجا؟ فرزند؟و هر چه فكر ميكنيد لازمه

    در ضمن اميدوارم دوباره در اين مورد قلم فرسائي كنيد.

    از شما رسما درخواست ميكنم يك پست ديگه هم بنويسيد در اين مورد

    بوسه بر دستت زنم ترسم كه ناراحت شوي

    دست تو دستي الهيسه، من ولي غرق گنه

    پاسخ

    سيد ياسين عزيز. سلام . خواهش مي كنم با اين ادبيات با من حرف نزنيد . خدا شاهده كه اذيت مي شم . اگر لطف كنيد عادي و ساده با من سخن بگوئيد مرا مرهون محببتان مي كنيد . باور كنيد تندي سخن بعضي از دوستان برايم شيرين تر است تا برخي الفاظ و واژه ها .

    دو بار تايپ كردم مطالب مورد نظرم رو و هر دو بار به نحوي پاك شد .

    فقط اين رو بگم و برم .... حتي از نظر دادن در وبلاگ ها ترس دارم .

    اين رو واقعا ميگم . اميدوارم روزي آزادي بيان داشته باشيم تا در لفافه حرف نزنيم و مستقيم بتونيم منظورمون رو بيان كنيم . آن زمان است كه همه نظرات شفاف و رسا خواهند بود.

    حرف من اين است .. از رهبري براي احمدي نژاد هزينه كردند و نتيجه اين شد . نمي خواهم بگوييد در امتحانات انسانها آزمايش مي شوند و ... زيرا كه خيلي از آقايان آزمايش شدند و سر افكنده بيرون آمدند.

    مي گويم از اسلام هزينه نكنيد تا بدبخت نشويم. تا با اسلام هم .. نمي خواهم حرفش را حتي بزنم .

    چه معنايي مي تواند در پس سبز علوي و سبز اموي وجود داشته باشد ...

    خدا به خير بگذراند. خدا اسلام را حفظ كند . خدا آيين مسلماني را حفظ كند.

    تا چه زماني هدف وسيله را توجيه مي كند؟!!!؟؟؟!! به چه هزينه اي؟؟؟

    پاسخ

    با سلام . قطعا نبايد از دين براي اهداف و مقاصد شخصي يا گروهي هزينه كرد من نيز با چنين روشي مخالفم اما اگر بنا باشد با چنين حرف درستي رفتار نادرستي بشود ، آنوقت بنده شخصا با آن رفتار مخالفم . دفاع از حكومت ديني در قالب جمهوري اسلامي نه هزينه كردن از دين بلكه دقيقا دفاع از دين است . ضمنا بر اساس همان آموزه هاي ديني هرگز و به هيچ توجيهي قبول ندارم كه هدف وسيله را توجيح كند و شايد يكي از عمده دلائل اختلاف نظرم با برخي از دوستانم همين مطلب است . نكته ديگر اين كه آنان كه به بهانه تقّدس دين خواستار به حاشيه رانده شدن و شخصي شدن آن هستند دانسته يا نادانسته در تغيير ماهيت دين مي كوشند . ديني كه نسبت به مسائل اجتماعي بي تفاوت باشد و در سياست دخالت نكند و عرصه سياست را به غير واگذارد هر چه باشد دين رسول الله نيست . البته اين به آن معني هم نيست كه ما هر كار كه مي كنيم لزوما منطبق با اصول و قواعد آموخته شده دين انجام مي شود . به قول حضرت امير (ع) : اعرف الحق تعرف اهله .
    + سميرا 

    سلام و عرض ادب

    شايد بيانم خيلي گويا نباشد كه پيشاپيش عذرخواهي مي كنم،

    در متن شما اشاره شده كه رهبران جنبش سبز موضع شفافي ندارن و در نظرات دوستان هم تاييد كرده بوديد...

    به نظرم آقاي موسوي موضع كاملا شفافي دارن و مرزشون كاملا روشن هست اينكه افراد از طيف هاي مختلف و افكار بعضا كاملا متضاد در اين جنبش يافت ميشه دليل بر عدم شفافيت ايشون نيست...! ايشون بارها با شيوه و بيان خودشون اشاره كرده - و قطعا در بيانيه هاشون مطالعه كردين- كه ايران براي همه ايرانيان... كه معنيش اينه قسمتي از ساختار فعلي بايد تغيير بنيادي بكنه... كه اصلا هم به معني مخالفت با نظام، جمهوري اسلامي و اصل ولايت فقيه نيست... و همين اشاره بالا باعث شده كه هر ايراني با هر طرز فكري خودش رو جداي از جريان نبينه...! هرچند اگر به سمتي ميره كه داره از برخي اصولي كه آقاي موسوي بهشون پايبنده و تاكيد هم كرده فاصله ميگيره دليلش رو همونطور كه خودتون هم اشاره كردين ميشه در رفتار اصولگرايان افراطي اونهم نه در بين مردم كه بيشتر از خود مسوولين دانست!

    البته فكر ميكنم با محدوديت هايي كه مهندس موسوي دارن و موانعي كه اجازه نميده بدون واسطه و مستقيم مثلا از طريق رسانه ها، دلايل و نظراتشون رو منتقل كنن سوء تفاهم هاي زيادي رو اطرافشون ايجاد كرده و باعث قضاوتهايي شده كه در شرايط فعلي صحيح نيست... چون نظرات مخالف با آراء جنبش سبز، به راحتي و بي هيچ محدوديتي از طريق برنامه هاي تلويزيون و فضاهاي عمومي منتشر ميشه، به سختي ميشه ادعا كرد كه اين تبليغات منفي هيچ اثري در قلب و ذهن مايي كه مدام ميشنويمشون نداشته باشه! از اين جهت ميگم كه چون فضاي عادلانه اي براي قضاوت نيست پس قضاوت كردن هم خيلي درست نيست...

    يك نكته ديگه! شما فرمودين كه سبزهاي مخالف حداقل هستن، با توجه به اينكه جايي در ساختار قدرت در ايران ندارن كه هيچ، امكان بيان تفكر متفاوتشون رو در هيچ حزب و گروه رسمي هم ندارن... چطور ميشه در چنين شرايطي با انصاف و عدالت اظهارنظر كرد!؟ و صرف حضور يا عدم حضور در خيابان ها چنين نتيجه اي گرفت...!

    ويك سوال هم داشتم! فرض كنيد كه اين افراد اكثريت رو تشكيل داده باشن با توجه به اينكه دستي در قدرت ندارن يا صحيح تر دستشون از قدرت كوتاه شده... تكليفشون چيست؟ چطوري يك اكثريت بدون هيچ قدرت سياسي، اقتصادي و نظامي كه همه نقششون از قانون حذف شده و اتفاقا به حكم قانون ممكنه مجرم هم شناخته بشن مي تونن نظرشون رو انتقال بدن؟ و به ظن خودشون حقشون رو بگيرن؟ حق اينجا منظورم حقيقت نيست منظور خواسته اكثريت است! البته اين فقط يك سواله و خواهش مي كنم اگر لطف كردين و پاسخ دادين مصداقي برخورد نفرماييد. يك سوال كلي و عمومي است. سپاسگزارم

    پاسخ

    خواهر بزرگوارم سلام . مقدمتان را گرامي ميدارم . از متن متيني كه نوشتيد ممنونم . در مورد شفاف بودن مرز مهندس موسوي با ساختار شكناني كه نماد سبز را برگزيده اند بايد عرض كنم درست است كه ايشان در بيانيه ها ي قبل از انتخابات و پس از آن نكاتي را تذكر داده اند اما بايد پذيرفت كه ادبياتي كه ايشان به كار مي گيرند ادبيات نخبه پسند است و باز بايد در نظر گرفت كه اين ادبيات براي بدنه جامعه چندان مفهوم روشني ندارد مضاف بر اين كه گاهي معناي عبارات و الفاظ آنچنان موسّع انتخاب مي شوند كه نه تنها مرز بين اصلاح ساختار را با ساختار شكني مشخص نمي كند بلكه با مدعاي ساختار شكنان هم تطبيق مي شود . به نظرم لازم است تا در برابر دخالت بيگانه ( كه جاي ترديد ندارد ) و افراط رفتارهاي ساختار شكنان موضعي صريح و ساده اتخاذ كنند تا ضمن بيان شفاف مرزهايشان براي تمام جامعه نيز قابل درك بوده و ساختار شكنان مخالف نظام را خلع سلاح كند . در خصوص بسته بودن شريان اطلاع رساني جنبش سبز ،‏حق را به شما مي دهم . متأسفانه اخبار يكسويه رسانه ملي و رسانه هاي دولتي از سويي و فقدان راه كارهاي وسيع ارتباطي و اطلاع رساني رسمي از سويي ديگر موجب شده تا جريان اطلاع رساني جنبش سبز منحصر به كانالهاي غير رسمي شود و دقيقا به همين دليل هم خبرگزاري هاي بيگانه كه آتش بياران معركه شده اند بيشترين حجم اطلاعات را به نام جنش سبز و بلكه گاهي از زبان ساختار شكنان سبز نماد به جامعه پمپاژ مي كنند . شايد اگر امكان دسترسي به رسانه ملي براي شخص مهندس موسوي وجود داشت و همانطور كه رهبر معظم انقلاب مطرح فرمودند ، آراء و نظرات ايشان و رقيبشان در ادامه همان مناظره ها البته به دور از نقائص دوره انتخابات مورد بحث و گفتگو قرار مي گرفت هم جنبش سبز راه بهتري را مي رفت و هم شرايط به اين وضع نمي افتاد . در خصوص حذف نقش قانوني هم بايد عرض كنم اشكال جدي كه من به استراتژي اتخاذ شده از سوي جناب آقاي دكتر احمدي نژاد و همراهانشان در اين بخش دارم همين نكته است كه چرا بر خلاف دستورهاي صريح اسلامي ، سيره امام و سيره رهبري معظم انقلاب اين گروه هر صداي مخالفي را به نام ضديت با اسلام و انقلاب خفه مي كنند ؟ چرا اولين و اساسي ترين حقوق قانوني مخالفانشان را كه در قانون اساسي ارزشمند انقلاب اسلامي مان كه ميثاق ملّي و شرعي انقلاب ماست به آن تصريح شده است را ناديده مي گيرند ؟ چنين رفتاري فارغ از غير مشروع بودنش ، در نهايت منجر به حركتهايي مي شود كه كنترل آنها و طهارتش از دخالت دشمنان سخت بلكه ناممكن مي شود . حركتهايي كه زمينه را براي سوء استفاده اغتشاشگران فراهم كرده و پاك و ناپاك را به هم مي آميزد . با اين همه فكر مي كنم لازم است تا منتقدان موافق با دقت نظر بيشتر و صبر و حلم عميق تري با مسئله مواجه شوند تا ضمن اين كه راهكار مناسبي را براي بيان حرفهايشان مي يابند ، امكان سوء استفاده دشمنان و بد خواهان نظام جمهوري اسلامي را از آنان سلب كنند . از فرصتي كه گذاشتيد و متن خوبي كه نگاشتيد بي نهايت ممنونم .
    سلام وارادت

    پاسخ

    و عليكم السلام و ارادت متقابل .

    به نظر بنده شما خواستيد با گذاشتن عنوانين مختلف اشتباه خو را توجيه كنيد.و بگوئيد سبزها چه بودند،چه انسان هاي روشن فكري هستند.

    سؤال:شما اگر با دولت نهم يا نحوه عملكرد آن مشكل داريد چرا انتخاب خود را موسوي قرار داديد؟ چرا به جانب داري از موسوي پرداختيد؟

    شما كوچكترين اشتباه احمدي نژاد را بزرگ كرده و خو را در جبهه مخالفين قرار داديد،چطور چشمانتان اين اشتباهات فاهش موسوي و كروبي را به اكرار نديد.چرا هنوز كه هنوز نمي گوييد مسير اينها از اول خطا بوده وهدفي ديگر داشتند و باز در وبلاگ خود مسير آنه را توجيه مي كنيد

    مشكلاتي در ايران هست.در دولت نهم بسيار هست.اما حداقل مرز بين بد و بدتر مشخص است.آقاي موسوي و كروبي خون هاي ريخته شده در اين كشور را ناديده گرفتند، و انديشه هاي انقلاب را در بين جوامع بين اللملي تخريب كردند.

    شما در مورد پول هاي زائل شده در دولت پيشين مي گوييد اما ميليون پول صرف هزينه تبليغات، شما از فن بيان و قدرت صحبت رياست دولت مي گوييد،اما هزاران توهين وتخريب توسط تبليغات بر عليه دولت وقت راناديده مي گريد.

    سخن بسيار است اما چيزي كه به ميان هست اين است كه شما چرا حداقل بعد از اين همه اشتباه موسوي بعد از انتخابات چرا هنوز از موسوي دم مي مي زنيد ؟؟؟؟؟؟

    يا علي

    پاسخ

    جناب خادم هيئت اول سلام . بنده همان طور كه دور قبل به آقاي احمدي نژاد رأي دادم و هرگز خود را وامدار شخص ايشان نمي دانستم در اين دوره هم بنا به دلائلي كه نياز به توضيح نمي دانم به آقاي موسوي رأي دادم و خودم را نيز وامدار ايشان نمي دانم تا به هر نحو و هر شكل از ايشان حمايت كنم . خطاهاي آقاي موسوي و ديگران را منكر نيستم اما در به خطا افتادنشان آقاي احمدي نژاد و همفكرانش را نيز بي گناه نمي دانم . آن كوچكترين خطايي كه مي فرمائيد به نظر من بس بزرگ بود ، فرض هم كه ‏كوچكترين آنها بود ، اما به اين معني نبود كه تنها خطاي ايشان باشد و الان هم به صلاح نمي دانم كه درباره آنها سخني بگويم چرا كه امروز به هر حال ايشان رئيس جمهور ماست . بنده براي انتخاب نكردن آقاي احمدي نژاد حجت شرعي داشتم و الان هم براي نقد كردن ايشان و آقاي موسوي حجت شرعي دارم . اگر فكر مي كنيد كه اسير حب و بغض آدمها هستم خطا مي كنيد . ضمنا من تلاش مي كنم معيارم را در سنجيدن تفكرات آدمها يگانه نگه دارم . به باور من خطا ، خطاست چه موسوي مرتكب شود و چه احمدي نژاد و چه هر فرد ديگر . به باور من نه آقاي احمدي نژاد با نظام مساوي است و نه آقاي موسوي و نه آقاي هاشمي و نه هيچ كس ديگر ، همه خادم مكتب بايد باشيم و آن كه ملاك و معيار است آموزه هاي ناب مكتب است . بر اين باورم كه نهضت اسلامي ما با هيچ فرد حقيقي مساوي نيست همانطور كه امام راحلم فرمود ( نهضت ما قائم به شخص نيست ) . اگر نوشته هاي پيشين مرا كه در آنها استراتژي آقاي موسوي و ديگر رهبران جنبش سبز را به نقد كشيده ام مطالعه مي فرموديد شايد اين قدر يك جانبه سخن نمي گفتيد . هر حال نظرتان را محترم مي شمارم و مقدمتان را گرامي ميدارم .

    سلام استاد

    نگفتم خودتون در انتخاب عناوين استاد هستيد؟ گفتم كارتون درسته.

    با اين تغيير عناوين در تحليل،ديگر براي چشمهاي نشسته جهت بردن بحث به حاشيه بهانه اي وجود ندارد مگر اين قصه كه اگر كسي خود را به خواب زده باشد نمي توان بيدارش كرد.

    انشالله كه اين مطلب آغازي در برون رفت از اين اوضاع به قول معروف شير تو شير باشد و راحت تر بشود پرتقال فروش را پيدا كرد.

    در راه خير موفق باشيد

    پاسخ

    خدا رو شكر كه كمكم كرد تا عناوين بهتري پيدا كنم . اين هم از لطف نقد خوب شما بود كه موجب رشد اين نوشته شد . راستي راستي نقد سالم كه مي گويند همينه ها !

    استاد سلام

    زبانم بند آمد از اين تحليل به جا و سازنده و کاملا صريحتان

    به نظر من شما خيلي خوب و منطقي سبزها را تفسير و تفکيک فرموده ايد.

    در ضمن راه و انتخاب زود و مغرورانه آقايان موسوي و کروبي و خاتمي را به شيوائي قلم زده ايد.

    استاد چه چيزي قلمتان را به اين سو کشاند؟

    راستي استاد به ما هم سربزنيد. منتظريم

    پاسخ

    با عرض سلام . شما لطف داريد . من در اين نوشتار انگيزهاي مختلفي داشتم كه يكي از آنها مقابله با انديشه اي بود كه هر مخالفي را با چوب دشمني مي راند . خواستم تا بگويم هر كس مخالف من فكر مي كند لزوما با من و اعتقادات من دشمن نيست . خواستم تا بگويم من مكتب نيستم بلكه مكتبي ام ؛ و از مكتبي خطا ممكن الوقوع است . خواستم تا بگويم گاهي مخالفين من به من اعتراض دارند نه به مكتب من و چه دليلي دارد كه من از خطا مصون باشم . خواستم تا بگويم اختلاف سليقه ها را نبايد لزوما به اختلاف عقيده حمل كرد و ده ها انگيزه ديگر كه تمام آنها در همين حوزه اند . به هر حال اگر توفيقي يافتم از لطف او بوده كه ( و ما توفيقي الا بالله العلي العظيم ) .
    + نظام مقدس 
    نميدونم چرا تاريخهاش نيفتاد بهر حال همگي متعلق به سالهاي 58 و 59 هست

    همون قضيه ي ماشين زمان و نگاه به گذشته و اون صحبتها که گفتم
    پاسخ

    البته نگاه به گذشته را قبول دارم اما نه بازگشت به گذشته را .
    + نظام مقدس 

    ( ??/?/???? روزنامه کيهان ) : نامه ي مجاهدين خلق به احمد خميني : مگر نگفتيم اسلام ما اسلام ضياءالحق و ملک فيصل نيست؟ اين کدام اسلام است که بدون آمادگي شرايط اجتماعي و فرهنگي دارنده ي يک مثقال هروئين را تيرباران مي کند و ياسيني ها را فراري مي دهد و شيخ الاسلامي ها را مي بخشد؟

    ( ??/?/???? روزنامه کيهان ) : تا ديروز رييس کلانتري شاهنشاهي مي گرفت و مي زد ، امروز رييس کلانتري جمهوري اسلامي مي گيرد و مي زند ضمنا پاسدار و کميته نيز اضافه شده اند. بابا مردم کفري شده اند. آخر بايد يک تغيير بدهي . . .

    ( ??/?/???? روزنامه آرمان ملت ) : خطاب به دولت : " اين باديه نشينان تازه به دوران رسيده و پشتيبانان خودباخته ي آنها بدانند که ستيز با فرهنگ ايراني فرجامي جز آنچه بر ديگران گذشت و همه ديديد و شنيديد نخواهد داشت.

    ( ??/?/???? روزنامه آرمان ملت ) : بدانيد اگر قرار بود با چماق و زور کسي حکومت کند قبل از شما آريامهر بود.

    ( ??/?/???? روزنامه آرمان ملت ) : انحصارگران روحاني نما به باور مردم آسيب رسانده اند.

    پاسخ

    عذر بدتر از گناه مي آوريد ؟ سبزهاي مخالف امروز هم حرفهايي شبيه به همين حرفهايي كه از منافقين نقل كرديد مي گويند اميدوارم عاقبتشان مثل آنان نشود اگر چه به نظر مي رسد كه بشود .
    + نظام مقدس 
    من ؟ کي خداحافظي کردم ؟ بعد از اون داستاني که براتون تعريف کردم و ازتون راهنمايي خواستم يه مدت مشغله داشتم و نبودم اما الان هستم ..
    من تو کل اين مدت از روي عمد با لحني حرف زدم که شما من رو متهم به ناداني کرديد اما من هرچه صبر کردم که منظور مرا از اين سبک گفتار دريابيد درنيافتيد که نيافتيد ...

    منظور من از اين سبک گفتار اين است که پيروزي يک جريان و يا تفکر نيازي به توجيهات منطقي و محکمه پسند و عقلايي نداره و همينطور مقبوليت و مردمي شدن يک تفکر و يک بيان هيچ نيازي به قوام و پايه ي محکم نداره هيچ نيازي نداره همه ي تفکراتش منطقي و هماهنگ و حساب شده باشه .. لحن حرف زدن و استدلال من در واقع از قول يک ادم عامي بود که به ديده هاش اکتفا ميکنه و خيلي دنبال ريشه ي همه چيز نميگرده و نهايتا همين ادم هست که مياد تو خيابون و شعار ميده و کتک ميخوره و رژيم عوض ميکنه و تو دسته بندي هاي شما قرار ميگيره ... هر ادمي در هر جامعه اي از هر طبقه اي که باشه يک نقطه ي حساس در مغزش و روانش وجود داره که اگه اون رو تحريک کني اون ادم برافروخته ميشه و واکنشهاي شديد از خودش نشون ميده .. شما هم اين نقطه ي حساس رو داريد من چند بار انگولکش کردم ... خلاصه اينکه اين اتفاقتي که تو مملکت ميافته خوراک ذهن عوام هست براي تداوم مبارزه و تحريک کننده ي ذهن اکثريت افراد جامعه که فقط فيلمها رو نگاه ميکنند و عکسها رو نگاه ميکنند و خيلي سواد سياسي و اجتماعي ندارند اما نهايتا تاثير گذار ترين قشر جامعه هستند و در اکثريت قرار دارند ... من يک ادم لمپن و يا در بعضي مواقع پرولتاريا رو مدل کردم و خواستم که مدل فکري و رواني اين جمعيت رو درک کنيد و بدونيد اين حرفهايي که شما ميزنيد و اين تحليلهايي که ميکنيد به هيچ وجه نميتونه به عمق ريشه هاي فکري اين جماعت راه پيدا کنه و تاثيري بزاره همش گفتم به عمل نگاه کنيد و ببينيد که اسلام سرافکنده شد و شما هم هي گفتيد که ايراد از مسلماني ماست ولي درک نکرديد که توده ي مردم از چشم اسلام ميبينند و برايشان اهميتي ندارد اسلام در کتابها چيست توده ي جوانان خواستار آزادي هستند اما اغلب به بي بند و باري متهم ميشوند بله البته خيلي از اين ازاديها هم درخواست بي بند و باري است اقا جوانها ميخواهند بي بند و بار باشند و زورشان هم اتفاقا به شما ميرسد و درکشان هم در همين حد است و نقطه ي حساس ذهنشان هم همين است عامل خيلي از انقلابها و تحولات در طول تاريخ هم همين بوده است ايا مردمي که انقلاب 57 را رقم زدند همه دانشگاهي و با سواد بودند ؟ 70 درصدشان اصلا نميدانستند حزب چيست و نظام سياسي يعني چه و جمهوري چطور نوشته ميشود ولي ميدانستند مثلا اخوند قابل اعتماد است يا خميني اولاد پيغمبر است نقطه ي حساس ذهن اون مردم اون زمان همين نقطه بود حالا شما جلوي چه چيز را ميخواهيد بگيريد اقا ملت از اخوند جماعت زده شده ملت شعار جمهوري ايراني ميده شما تقبيحش بکني يا نکني اونها اين رو درک ميکنند شما اگه ما رو تو دسته ي اسفل السافلين هم قرار بدي فرقي براي ما نداره چون در عمل ذهن ما (توده ي مردم) با يک تئوري عملگرا و نتيجه گرا خو کرده و انچه در حال حاضر در جريان است به شدت خوراک يک ذهن پراگماتيست و نتيجه گرا و به عبارت بهتر توده ي مردم است ..........

    گفتني زياده فغلا همين ها رو داشته باش تا باز هم قلمفرسايي کنم ..
    پاسخ

    خوشم مياد كه هميشه يك راه فرار براي خودت باقي مي گذاري . و البته اين روش مغلطه گران است . باز هم خوشم مياد كه ازطرف همه ملت ايران حرف مي زنيد و پژواك صداي خودتان را صداي همه ملت به حساب مي آوريد و نتيجه گيري مي كنيد . اتفاقا همين عوامي كه از آنها نام مي بريد در بسياري از موارد دقيقتر از نخبگان جامعه مي بينند و تشخيص مي دهند . البته نقش نخبگان در حركتهاي اجتماعي ناديده گرفتني نيست . برايم خيلي جالب است كه شما گاهي از اين سوي بام سقوط مي كنيد و گاهي هم از آن سوي بام . گاهي نخبگان را قبله تحولات اجتماعي قلمداد مي كنيد و گاهي عوام را مأثر مي دانيد . راستي خوب است به همان گروهي كه من سبز بد رنگشان ناميدم نگاهي بكنيد تا ببينيد بالاخره عوامند يا نه !‏ شما همچنان قلمفرسايي بفرمائيد ما هم همچنان مي خوانيم .

    استاد گرامي سلام مجدد دارم.

    هيچ مي دونستيد اين انتقاد پذير بودن شما مارو کشته؟

    با مطالعه ي تحليليتون متوجه شدم در پاراگراف اول تقسيم بندي سبزها، از طرفداران جمهوري سبز اسلامي ، سبزهاي معتقد و منتقد، سبزهاي ولايت مدار ، سبزهاي قانون مدار و سبزهاي انقلابي به عنوان "سبزهاي خوش رنگ" ، و در پاراگراف دوم تقسيم بندي از سبزهاي بي تفاوت به عنوان "سبزهاي بي رنگ" و در پاراگراف سوم تقسيم بندي از طرفداران جمهوري سبز ايراني ، سبزهاي مخالف نظام، سبزهاي ولايت ندار ، سبزهاي قانون ندار و سبزهاي ضد انقلاب در قالب "سبزهاي بد رنگ" ياد کرديد.

    بدون شک اين تقسيم بندي که انجام داديد نه به دور از حقيقت و نه به دور از انصاف است ولي مطمئنا افراد زير مجموعه هر يک از اين گروه ها خود را بسيار خوش رنگ دانسته و بالفرض اگر در يک جمع چهار نفره از هر گروه سبزها يک نفر به همراه يک افراطي طرفدار دولت حاضر باشند و سه نفر سبز هر کدام خود را خوش رنگتر از ديگري بنامند، پيدا کنيد پرتقال فروش را

    مطمئنا بنده ي حقير در اندازه اي نيستم که بتوانم به شما استاد بزرگوار پيشنهادي در خور توجه ارائه نمايم ولي حتم دارم که خود شما در يافتن عناوين ديگر توانا و استاد هستيد.

    يا حق

    پاسخ

    نه محمد جان ، جدي گفتم ! اگر عنوان بهتري به ذهنت مي رسد من را راهنمائي كن . باور كن خوشحال مي شوم .
    + محسن 

    سلام

    همين سبزهاي به قول شما بدرنگ و باز به قول شما در اقليت

    از اول اين جنبش تا به همين الان كل اين جنبش رو نمايندگي كردن و سران اين جنبش هم با سياسي كاري و ندونم كاري خودشون فاتحه ي اين جنبش رو خوندن و به اندازه ي كافي بهونه و گزك دادن دست امثال حسين شريعتمداري و طرفداران افراطي رييس جمهور...

    چيزي كه من در اين چند ماه اخير لااقل توي تهران ديدم به من نميگفت كه سبزهايي كه شما اونهارو بدرنگ و بي رنگ اسم گذاشتين در اقليت هستن. (البته واضح هستش كه منظور من 4نفر اغتشاش گر نيستن كه خوب اونها حسابشون جداس)

    بيشتر اين 14 ميليوني كه به آقايان موسوي و كروبي راي دادن منتقد جدي نظام و يا مخالف نظام بودن و مهندس موسوي و جنبش سبز فقط بهونه اي بود كه مخالفت خودشون رو به نظام نشون بدن و خواسته ها و بغض فروخورده شون رو فرياد كنن.

    من خيلي افرادي رو ديدم كه اصلا تا چند ماه پيش مهندس موسوي رو هيچ نميشناختن و هيچ شناختي هم از ولو به طور نسبي از نيروهاي سياسي نداشتن ولي اومدن و به ايشون راي دادن.

    اتفاقا به نظر من اون افراد دلسوز ولي منتقد وضع موجود كه پشت سر آقاي موسوي جمع شدن در اقليت بودن...

    لااقل چيزي كه من ديدم قبل و بعد انتخابات اينو ميگه.

    درصد مشاركت در انتخابات سال 84 در حدود 60% بود و در انتخابات 88 اين درصد نزديك 85% بود.

    اين بيست و چند درصدي كه اضافه شدن چه كساني بودن و به كي راي دادن؟

    قاعدتا افرادي كه به آقاي احمدي نژاد راي دادن تقريبا هميشه در انتخاباتها بودن.

    كاملا واضح و مشخص هستش كه بخش زيادي از اين 14 ميليون - كه عمدتا هم از ساكنان پايتخت و شهرهاي بزرگ بودن - همين بيست چند درصد هستن.

    همون افرادي كه بعضي از سياسيون اسمش رو گذاشتن آراي خاموش.

    همون كساني كه سال 76 هم باعث شدن كه آقاي خاتمي با اختلاف راي بالا برنده ي انتخابات بشه.

    جنبش سبز از همون اول هم معجون عجيب و غريبي بود و ملاطش نچسب!

    جنبشي كه از منافق و چپي و سلطنت طلب و اصلاح طلب و اصولگراي منتقد و خط امام و نهضت آزادي از اون طرفداري ميكنن (البته با انگيزه هاي مختلف) و رهبر اين جنبش هم آگاهانه يا ناآگاهانه شفاف و واضح مرزبندي و نسبت خودش رو با اين جريانات مشخص نميكنه و ديگر رهبرانش هم با ندانم كاري هاشون كاري ميكنن كه جريان افراطي حامي رييس جمهور با موزي گري تمام هر منتقدي رو ميكوبه.......

    جنبش سبز معيوب هستش چرا كه از اساس بناش كج گذاشته شد.

    من فكر ميكنم كه اين سبزهاي خوش رنگ كه من خودم هم احساس تعلق بهش دارم بهتره كه يك اسم و نماد ديگه اي انتخاب كنن و از همون اول شفاف و واضح موضع خودشون رو مشخص كنن و راه خودشون رو كاملا جدا كنن وگرنه صرف اسم سبز خوشرنگ يا هر چيز ديگه اي تا زماني كه راه كاملا جدا نشه هيچ دردي رو دوا نميكنه چرا كه بخواهيم يا نخواهيم راهبري اين جنبش به دست سبزهاي خوشرنگ نيست.

    ببخشيد روده درازي منو...

    يا حق

    پاسخ

    سلام . محسن عزيزم از نوشته خوبتان ممنونم . اگر چه با آخرين پراگراف نوشته تان كاملا موافقم اما نمي توانم بگويم كه وجهه غالب آنها كه به مير حسين رأي دادند ضد نظام بوده اند . اگر بگويم ضد اصولگرايان بيراه نگفته ايم اما ضد نظام حرف ديگري است . بسياري از آراء خاموش ، آرائي هستند كه ساير جناح هاي سياسي سر خورده شده بودند و با آمدن چهره اي مثل مهندس موسوي و حمايت آقاي خاتمي اميدي تازه پيدا كردند . البته ترديدي ندارم كه به خاطر اشتراك حد اقلي حاميان جنبش سبز كه عبارت از مخالفت با دولت نهم بود طيف گسترده اي با تفاوتهاي عميق در كنار يكديگر قرار گرفتند . در اين طيف وسيع همه آناني كه نام برديد وجود داشتند . انتقاداتتان را نسبت به رهبران جنبش سبز كاملا تأئيد مي كنم . به هر حال از اين كه منطقي و با رعايت ادب نقد ، نوشته ام را نقد كرديد و در جبران نقائص ديدگاهم مرا ياري مي كنيد ممنونم . اگر روده درازي كردن يعني نوشتن چنين متن متيني ! آرزو مي كنم كه هميشه روده درازي كنيد .موفق باشيد .
    + نظام مقدس 
    چند تا چيز يادم رفت : گفتي اونهايي که منتقد وضع موجود هستند اما در دايره ي قانون هستند مورد تاييد شما هستند و اين دسته بايد از راه قانون براي پيگيري مطالباتشون اقدام کنند ....
    خب
    ماجراي پيگيري قتل فرزند روح الاميني به کجا رسيد که تازه خامنه اي قول داده بود پيگيري بشه ؟ غير از اينه که متهمان کهريزک چند هفته پيش ازاد شدند ؟ يک نمونه از پيگيري موفقيت اميز مطالبات اجتماعي رو بيان کنيد

    دوما گفتيد بخاطر يک دستمال قيصريه رو اتش نزنيد : پس خلخال پاي زن يهود چي ميشه ؟

    البته درک ميکنم شما بيشتر نگران موقعيت اجتماعي تون هستيد ..اگه اسلام حذف بشه که امثال شما ديگه جايگاهي و امرار معاشي نداريد

    اين مردم و جنبش سبز نيستند که خواستار حذف اسلام هستند بلکه اين حکومت ديني است که با عملکردش باعث بدبيني مردم نسبت به اسلام شده ... ايا انکار ميکنيد ؟
    پاسخ

    به قول خود مهندس موسوي بايد به نعش قانون هم احترام گذاشت . در خصوص قتل روح الاميني خانواده ايشان هم پي گير هستند شما كاسه داغ تر از آش نشويد ضمن اين كه براي گشوده شدن راهكارهاي قانوني احترام به قانون در عين پافشاري بر آن است . جنجالي كه امثال شما راه مي اندازيد كاملا نشان مي دهد كه چقدر به قانون و راهكارهاي قانوني اعتقاد داريد . داستان متهمان كهريزك تان هم اگر مانند غيب شدن آقاي وحيد نيا نباشد خوب است . خلخال پاي زن يهودي هم به معني آشوب و ساختار شكني نيست اگر وقت داريد نهج البلاغه رو در همون رابطه مطالعه كنيد . خيال شما راحت باشد من نگران موقعيت اجتماعي خودم نيستم و در خصوص امرار معاش هم شما لازم نيست نگران باشيد افتخارم اين است كه از راه پژوهش و تحقيق نان مي خورم نه از راه دين . پس اين حرفتان هم بي اساس از كار درآمد . ضمنا من هم معتقدم مردم به دنبال حذف اسلام از صحنه اجتماع نيستند و سبزهاي خوشرنگ جنبش سبز نيز در كنار مردم پاسداران نظام جمهوري اسلامي اند اما اين كه كسي آنقدر كوتاه فكر باشد كه رفتارهاي غلط برخي مسئولين را به پاي ساختار بگذارد دردي است كه براي درمانتان دعا ميكنم . راستي شما كه خداحافظي كرده بوديد چي شد كه دوباره سلام عليك فرموديد ؟ البته من از اين كه آمديد خوشحالم اما برايم سؤال شد ه بود .
     <      1   2   3   4   5      >