" ولایت " و " ولایت پذیری " این واژه ها و مفاهیم آنها در اندیشه اسلامی عموماً و در باور شیعی خصوصاً جایگاهی ویژه ای دارند . اساساً به نظر نمی رسد کسی مسلمان بودن را بر گزیند اما ولایت و ولایت پذیری را انکار کند زیرا جوهره اسلام که همانا تسلیم در برابر امر خدای یگانه بدون هیچ گونه مقاومت قلبی است با ولایت و ولایت پذیری ملازم است .
پس از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل (قدس الله نفسه) واژه " ولایت پذیری " در عرصه های اجتماعی کاربرد بیشتر و عینی تری پیدا کرد و هر چه از روزگار رحلت امام به سمت زمان حاضر پیش رفتیم فراوانی استعمال این واژه فزونی یافت و فارغ از صحت و سقم تلقی های مختلفی که از آن وجود داشت ، آرام آرام بدل به معیار تامّی برای وفاداری به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی گردید . همین کارکرد آخرین موجب شد تا این مفهوم برای برخی از سیاسیون به سلاحی برای مقابله با مخالفین سیاسی شان بدل شود و برخی با بهره بردن از آن اقدام به از پا در آوردن مخالفان خویش کنند .
اما به واقع " ولایت " چیست و " ولایت پذیری " به چه معناست ؟
برای روشن شدن پاسخ این سؤالات باید اول معنی ولایت را مورد بررسی قرار دهیم و سپس انواع ولاء را شناخته و در آخر معنای ولایت پذیری را در انواع ولاء مورد تحلیل قرار دهیم .
به یاری خدا بنا دارم تا طی چند مقاله به طرح اجمالی موارد یاد شده بپردازم تا از این رهگذر تعریفی نهایی و روشن از " ولایت " و " ولایت پذیری " ارائه سازم و در این تلاش از آثار بزرگانی چون امام راحل (قدس الله نفسه ) ، علامه طباطبائی ، علامه شهید آیت الله مرتضی مطهری ، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی ( قدس الله اسرارهم ) و استاد فرزانه ام حضرت علامه آیت الله جوادی آملی (دام ظله) نیز بهره خواهم برد .
اکنون و در اولین قسمت از این سلسله مقالات به تعریف واژه ولایت می پردازیم .
کلمه ولایت در زبان عربی یک معنای اصلی دارد و چندین معنای دیگر که همه آنها به نوعی از همین ریشه گرفته شده و شاخه های این معنی هستند . این کلمه و کلمات مرتبط با آن از مادّه «ولى»- و، ل، ى- مشتق شده است. آنچنانکه راغب در مفردات القرآن گفته است معناى اصلى این کلمه قرار گرفتن چیزى در کنار چیز دیگر است به شکلی که فاصلهاى در میان آنها نباشد ، کنار هم بودنی که هیچ چیز آن دو را از یکدیگر جدا نکند و میان آنها فاصله نشود.؛ یعنى اگر دو چیز آنچنان به هم متّصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد، در مورد آنها مادّه «ولى» استعمال مىشود.
این کلمه به همین مناسبت در مورد قرب و نزدیکى به کار رفته است اعمّ از آن که قرب و نزدیکی مزبور ، قرب مکانى باشد یا قرب معنوى ؛ و باز به همین مناسبت واژه ولایت و سایر مشتقاتش در مورد دوستى، یارى، تصدّى امر، تسلّط و معانى دیگر از این قبیل نیز به کار گرفته شده است؛ زیرا در همه این موارد نوعى مباشرت و اتّصال وجود دارد.
براى این مادّه و مشتقّات آن ، معانى بسیارى ذکر کردهاند، مثلًا براى لفظ «مولى» بیست و هفت معنى ذکر کردهاند که تحقیقا در تمام این موارد واژه "مولی " معنای واحدی ندارد ؛ نکته ای که باید به آن توجه کرد آن است که برای دریافت معانى متعدّد این واژه در موارد استعمال مختلف ، باید به قرائن لفظى و حالى آن توجه کرد و معنای دقیق را از روی آنها به دست آورد .
مضاف بر آن که این لفظ ، هم در مورد امور مادّى و جسمانى استعمال شده است و هم در مورد امور معنوى و غیر مادی . اگر چه به نظر می رسد ابتداء در موارد مادی و سپس با توجه به مناسبت معنوی در امور معنوی هم به کار رفته است . در قرآن نیز از «ولاء» و «موالات» و «تولّى» بسیار سخن گفته است.
علامه شهید مرتضی مطهری (ره) در کتاب ولاء ها و ولایت ها می نویسند : در این کتاب بزرگ آسمانى مسائلى تحت این عناوین مطرح است. آنچه مجموعاً از تدبّر در این کتاب مقدّس به دست مىآید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفى و مثبت؛ یعنى از طرفى مسلمانان، مأموریّت دارند که نوعى ولاء را نپذیرند و ترک کنند، و از طرف دیگر دعوت شدهاند که ولاء دیگرى را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.
در این سلسله از مقالات بر محور ولاء مثبت سخن گفته و به واکاوی شئون مختلف آن خواهیم پرداخت و سخن از ولاء منفی را به عهده مقاله ها و نوشته های دیگر خواهیم گذاشت .
آنچه انشاء الله در مقاله بعد مورد بررسی اجمالی قرار خواهد گرفت مراتب و انواع مختلف ولاء و ولایت خواهد بود . خواهیم کوشید تا انواع مختلف ولاء را به تعریف بنشینیم و در نهایت به ارائه تعریفی دقیق از ولاء به کار رفته در حوزه ولایت فقیه برسیم .