منطق "0 و 1 " ، تفکر " یا همه یا هیچ " ، دیدگاه " یا سیاه یا سفید " . این نوع منطق ، سازمان تفکر برخی از آدمهاست . عادت کرده اند که به همه چیز با یک نگرش مطلق و بی کم و کاست نگاه کنند . همه چیز در نظر آنان لزوما یا سیاه است یا سفید ، یا باید همه چیزش خوب باشد یا اگر نقص و عیبی داشته باشد کلاً به درد نخور می شود . انگار در اندیشه این آدمها جز 0 و 1 هیچ چیزی وجود ندارد ، همه یا باید 1 باشند یا 0 .
این جور آدمها تا از یک فرد ، گروه ، باور و یا هر چیز دیگری که با آن رو به رو می شوند چیزی ببینند که با سلیقه یا تفکر آنها جور در نمی آید کلاً با آن دشمن می شوند و خانه را از اساس ویران می کنند .
من جز درباره معصومین ( که در خصوص عصمت آنها دلیل عقلی دارم ) و نیز آنچه با برهان عقلی فلسفی برایم به اثبات برسد آن هم به نحوی که به امور بدیهی و اولیّات منتهی شود ، در مورد هیچ انسان ، اندیشه اجتماعی ، گروه یا هر چیز دیگری با چنین منطقی نمی اندیشم . اساساً معتقدم چنین نگرشی نه تنها در حوزه اندیشه اجتماعی نمی تواند تفکر کار آمدی باشد بلکه در حوزه رفتار اجتماعی نیز نتیجه مثبتی نخواهد داشت .
کسانی که با چنین منطقی در زندگی اجتماعی شان زندگی می کنند علاوه بر این که در روابط اجتماعی شان دچار مشکلات عملی می شوند ، در نگرش های اجتماعی نیز نمی توانند موضعی معتدل ، منطقی و جمعگرا داشته باشند .
به عنوان مثال آنچه امروز در افراط گرایان دو جبهه اصلاح طلبی و اصولگرایی مشاهده می کنیم در حقیقت محصول همین نوع نگاه است . اصلاح طلبانی که از چنین رویه ای پیروی می کنند به خاطر برخی رفتارهای غلط مجریان کشور که البته لزوما هم قابل دفاع نیستند ، اساس نظام و ساختار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را نفی می کنند و اصولگرایان اینچنینی نیز هر فرد یا گروهی را که با ساختار فکری و ذهنی آنان در مسائل اجتماعی مخالف باشند را با چوب ضدیت با نظام یا رهبری انقلاب می رانند .
اصولا آدمهایی که با چنین منطقی به مسائل اجتماعی نگاه می کنند هیچ تفکری مغایر با تفکر خویش را به جرم مغایرت با تفکرشان بر نمی تابند و به جای این که به تحلیل نقاط قوت و ضعف اندیشه یا عمل گروه مخالفشان بپردازند و درست آن را از نادرستش تفکیک کنند ، یا همه چیز را یا یکسره می پذیرند یا یکسره نفی می کنند .
نگرش تشکیکی به افراد حقیقی یا حقوقی در عرصه روابط اجتماعی ، نگاه دیگریست که که شخصا به آن تمایل دارم . نگاهی که همه آدمها را موجوداتی مرکب از خوبی ها ،بدی ها ، ضعفا و قوّت ها می شناسد و در میان مرتبه نهایی خوبی و قوّت که می توان آن را " سفیدی محض " نامید تا پائین ترین مرتبه بدی و ضعف که می توان آن را " سیاهی مطلق " نام داد مراتب مختلف و متعددی قائل است . مراتبی که یک انسان در موضوعات مختلف می تواند در این مراتب بی نهایت تردد کند ، گاهی اوج گرفته و گاهی افول کند . خوبی هایی داشته باشد و بدیهایی ،ضعفهایی داشته باشد و قوّت هایی ؛ بی آنکه ضعفها ، قوّتها را نفی کنند و قوّتها موجب توجیه ضعفها شوند .
اگر نگاه تشکیکی داشته باشیم آنوقت می توانیم قبول کنیم که انسانی خوب ، صفاتی ناپسند هم داشته باشد و آنگاه است که می توانیم برای جبران کاستی ها و قوّت ضعفایش برنامه داشته باشیم بدون این که به خاطر ضعفهایش مجبور به نفی آن باشیم و به خاطر خوبیهایش ناچار از توجیه ضعف هایش .
جالب این است که در روایات مختلفی از عترت طاهره (س) نیز چنین نگرشی نفی شده و نگاهی تشکیکی توصیه می شود که در پرتو آن انسانها خواهند توانست با تفاوت قائل شدن میان خوبی ها ، بدیها ، ضعفها و قوّت ها ی دیگران ضمن تصحیح روابط خویش با آنان از در افتادن به وادی ملامتگری نیز به دور ماند .
حدیث زیر تنها نمونه ای از این روایات است که آن را مرحوم علامه ملا محسن فیض کشانی (رض) در مقدمه کتاب اعتقادی خود موسوم به " علم الیقین " از کافی شریف نقل فرموده که ترجمه اش چنین است :
امام صادق (ع) فرمودند : ایمان دارای حالات ، درجات و طبقات و منازل مختلفی است که مرتبه ای از آن مراتب در انتهای کمال و بالاترین آنهاست و مرتبه ای در پائین ترین مرتبه و ناقص ترین آنها است و برخی مراتبی هستند که کمال ایمان در برخی از آنها بر برخی دیگر رجحان و برتری دارد .
نیز امام باقر (ع) فرمود : اهل ایمان هر یک در مرتبه ای هستند ، برخی در مرتبه اول اند و برخی در مرتبه دوم و برخی سوم و برخی چهارم و برخی پنجم و برخی ششم و برخی هفتم . تو اگر آنچه را ] از ایمان [از صاحب مرتبه دوم توقع داری بر صاحب مرتبه اول تحمیل کنی تحمّل نخواهد کرد و اگر آنچه را که برای مرتبه سومی است بر مرتبه دومی تحمیل کنی او توانایی نخواهد داشت .
اگر چه موضوع این روایات در خصوص مراتب ایمان است اما چنین نیست که وجود مراتب ، متعّین و منحصر در موضوع ایمان باشد بلکه روایات مذکور در مقام تبیین یک اصل کلّی در مورد مصداق واحدی از مصادیق متعدد است . بر همین اساس است که مرحوم شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (رض) در کتاب ارزشمند " سه گونه اسلام " و در موضوع نتیجه بخش بودن فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی چنین می فرماید :
اگر با کوشش های تان کمی بهتر از امروزتان بشوید ، موفقیت بزرگی است . با مقداری خصلتهای خوب آمده اید ، این ها را هم که از دست ندهید و بدتر نشوید ، موفقیتی است در خور ملاحظه . اگر بدتر هم می شوید یک خرده کمتر بد بشوید ؛ کند تر بد بشوید ، این هم موفقیت است .
اکنون اگر با چنین نگاهی به مسائل اجتماعی نگاه کنید آن وقت نه مانند اصلاح طلبان افراطی به خاطر خطاهایی که مشاهده می کنید نظام اسلامی را نفی خواهید کرد و نه مانند اصولگرایان افراطی هر مخالفی را معاند تلقی کرده و با چوب ضدیت با نظام و رهبری خواهید راند ، بلکه همراه در مسیر نقد و اصلاح نا راستی ها و کژی ها و تقویت خوبی ها و درستی ها خواهید بود بی آنکه به مطلق گرایی بیافتید .
من اینچنین می اندیشم .