• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : طيف متفاوت سبزها !
  • نظرات : 4 خصوصي ، 65 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    سلام عليكم
    گفت‌وگوي آقاي رضايي و جنابعالي را مرور كردم.
    عباراتي داريد كه من نمي‌دانم واقعا به الزامات آن فكر كرده‌ايد يا خير. مثلا نوشته‌ايد: «در باور من حمايت از ساختار نظام جمهوري اسلامي واجب است همان طور كه رصد كردن دائم آن و اصلاح ناسازگاريهايش »
    مساله اين است كه چطور مي‌شود لزوم اصلاح‌گري را پذيرفت اما همه اسباب و مقدمات آن را منحل ، توقيف و ناكارآمد ساخت. آيا با انسداد رسانه‌اي و زنداني كردن فعالان سياسي، روزنامه‌نگاران و منتقدان اجتماعي و شيوه‌هاي سركوب،‌ مي‌توان اميدي به جريان رصد و اصلاح ناراستي‌هاي نظام داشت. متاسفانه امروز جامعه ما هيچ امكاني براي اصلاح نظام سياسي خود در اختيار ندارد و كوچكترين تكاپوهاي اصلاح‌گرايانه در اجتماع به نام براندازي و اغتشاش سركوب مي‌شود. البته شما دست‌اندركار اين رفتارها نبوده‌ايد و ان‌شاالله از اين شيوه‌ها هم دفاع نمي‌كنيد.

    *‌يك سوال از خدمت‌تان دارم كه ممنون مي‌شوم به آن در همين جا جواب دهيد: به نظر شما نظام سياسي ما با ارتكاب چه عملي از عدالت و اسلاميت مي‌افتد؟ به عبارت ديگر اين نظام سياسي كه ملت ايران سي سال برايش هزينه داده‌‌اند، چه كاري بكند ديگر نظام اسلامي نيست؟ اميدوارم نگوييد كه اين نظام هر كاري هم بكند باز هم نظام اسلامي است! منتظر پاسخ روشنگر شما مي‌مانم.

    پاسخ

    و عليكم السلام . كاش علاوه بر گفتگوي بنده و جناب رضايي برخي مقالات مرتبط كه در آرشيو وبلاگ وجود دارد نيز مرور مي فرموديد بلكه مي توانستيد نتيجه جامع تري بگيريد . با شما در خصوص عدم امكان پذيرش اصلاح با فقدان لوازم آن موافقم اما اعتراض من به شيوه تلاش براي رفع اين مشگل است . بنده هم معتقدم كه بايد با تمام امكانات موجود براي رفع اين مشگل تلاش كرد ولي از راه هايي كه نه بهانه اي براي رفتارهاي راديكالتر به دست مطلق گرايان بدهد و نه امكاني براي سوء استفاده بيشتر به دشمنان نظام . كافيست تا ساير نظرات را هم مطالعه كنيد تا دستگيرتان شود كه برادرتان از هر دو سوي دعوا متهم مي شود . از سوي يكي به اقتدار گرايي و از سوي ديگري به ضد ولايت بودن و ... . آيا همين نمونه هاي كوچك نشان نمي دهد كه انديشه من نه با افراطهاي آنطرف همراه است و نه با تفريط هاي اين طرف ؟ اما درخصوص اسلامي بودن نظام . ساختار نظام را قانون اساسي ان تشكيل مي دهد و نظام به اعتبار قانون اساسي كه منبعث از شريعت اسلامي و احكام عقلي است ، اسلامي است . قطعا اگر روزگاري اين سند اسلامي و ملّي از سوي حاكميت نفي شود حكومت ديگر اسلامي نخواهد بود . اما رفتارهاي غلط مسئولين كه منافي با قانون اساسي و آموزه هاي اسلامي باشد به نفي آن افراد منجر خواهد شد نه نفي نظام . لا اقل من چنين فكر مي كنم . موفق باشيد .

    سلام.

    اول بايد بگم كه نوشته هاتون بوي التماس ميده. التماس به كسايي كه خودتون يه زماني با اونا بودين و حالا از اونا جدا شدين، ولي غرورتون اجازه نميده كه برگردين.

    جمله اي گفتين همه تو اين تظاهرات طرفدار احمدي نژاد نبودن كاملا درسته. بالاخره سلايق متفاوته ديگه. نميشه كه همه يك نظر باشن.

    در مورد اين جملتون كه گفتي گروه غالب سبزها که معتقد به نظام جمهوري اسلامي ، ولايت فقيه و قانون اساسي بودند.. ، به نظر من شما اين حرف رو به يك بچه ي ده ساله بگيد خندش ميگيره. اين جمله رو جاي ديگه نگيد. و لطفا خودتونو هم گول نزنيد.

    و در ادامه جمله گفتيد : بعد از مشاهده اغتشاشاتي که به نام آنها انجام شد ... اون ها اگه واقعا همچين حسي داشتن حتما ابراز ميكردن. نه ؟؟؟ درست نميگم؟؟ چرا اين گروهي كه شما ميگين هيچ وقت تا حالا از گروه اغتشاش گر ابراز برائت نكردن؟؟

    اين گروه هم كه ازشون با عنوان سبزهاي موافق ولي معترض ياد كرديد گروهي تخيلي بيش نيستند كه اونم فقط تو تخيل شما قرار گرفته.

    چون من فكر ميكنم كه راس اين جنبش سبز همين آقاي موسوي هست كه گفت 13 آبان سبز ترين روز سال، و اين حرف هيچ معنايي نميتونه داشته باشه جز اغتشاش.

    نه بگذاريد حسن ظن داشته باشيم. آقاي موسوي منظورشون از اين جمله فقط ياد آوري انتخابات و جنبش سبزشون بود. چون من هر جور فكر ميكنم ارتباطي با رنگ سبز و واقعه ي 13 آبان نميبينم.

    در جاي ديگه گفتين حاميان افراطي كه باعث بقاء سبز هاي مخالف مي شوند. جمله ايست بچه گانه كه به خاطر كينه ي خودتون از رئيس جمهور ميگين.(احتمالا) وگرنه بر عكس اين جمله هم صادقه.

    يعني سبز هاي مخالفي كه باعث بقاي حاميان افراطي احمدي نژاد هستند. به هر حال هر كدوم رو اول بيارين اون متهم ميشه ديگه.

    جدا از اينكه اگه اين قاعده درست بود اونوقت مي تونستيم بگيم كه تمام گناهان ما تقصير شيطانه پس ما بيگناهيم.

    در مورد اولين پا نوشتتون بايد بگم كه شما كلا نميدونيد چي مي خوايد بگيد چون نميدونيد كه حق با كيه.

    از طرفي سران جنبش سبز رو زير سوال مي برين. از طرفي ديگر گروهي از سبز ها رو به عنوان بهترين گروه معرفي مي كنيد وراه اون ها رو درست ميخونيد.

    يه چيز ديگه، رهبر بازيچه دست شما نيست كه هر موقع عشقتون كشيد از اون تو جملاتتون استفاده كنيد و هر جا مخالف اعتقادات شما صحبتي كرد از صد جا دليل و برهان بياريد و حرف اون رو رد بكنيد.

    ----------

    آخرين جمله: ميدونم در جواب اين نظر چي مي خواين بگين.

    اينكه فكرم نظام منسجم ندارد و نمي توانم دو چيز را از هم جدا كنم.

    منتظرم جوابمو دقيق بگين كه اين بحث ادامه پيدا كنه

    پاسخ

    سلام . 1- فرضا كه التماس هم باشد ، التماس براي وحدت آفريني و جلوگيري از ريزش فرزندان انقلاب برايم افتخار است . 2- حرفي را كه فرمويد بچه ده ساله به آن مي خندد خيلي بزرگترها خواندند و خنده شان نگرفت بلكه تصديق كردند 3- لابد اعلام انزجار آقايان مذكور را از اغتشاشها ، در بيانيه هايشان نخوانديد يا نخواستيد كه بخوانيد اما من اين مقدار را كافي نمي دانم . 4- درباره افراطيون حامي آقاي احمدي نژاد اگر چه وجود افراطيون سبز نيز به بقاء آنها كمك مي كند اما حوزه افراط اين حضرات از سبزها گذشته است و دامن اصولگرايان معتدل و عاقلي مانند دكتر علي مطهري ، آقاي باهنر ،‏ دكتر لاريجاني و ... را نيز گرفته است . اين نشان مي دهد كه همه مشكل اين آقايان سبزهاي افراطي نيست بلكه هر كسي است كه مثل آنها فكر نكند . 5- ضمنا استنتاجتون از كلام من بر گناه كار بودن شيطان و بي گناهي ما به مغالطه بيشتر شبيه است تا استنتاج . 6- من به روشني مي دانم چه مي خواهم و به دنبال چه هستم اگر شما حتي با خواندن مطلالبم نمي خواهيد يا نمي توانيد بدانيد من گناهي ندارم . 7- رهبري بازيچه هيچكس نيست حتي شما . اما بايد ديد كه واقعا چه كسي رهبري را بازيچه گرفته كسي كه بر اساس مباني علمي و فقهي به ولايت فقيه اعتقاد دارد يا كساني كه ضعفهايشان را با سنگر كرفتن پشت رهبري فرافكني مي كنند ؟
    + جادوگر سياه 
    تشکر

    سلام جناب مخبر عزيز و بزرگوار
    در مشهد مقدس به يادتون هستم
    و دعاگويتان خواهم بود

    چقدر بيادتان هستم و اينكه توفيق همسفري نصيبمان نشد قابل افسوس...

    پاسخ

    سيد عزيز و بزرگوارم جناب آقاي واحدي سلام . خوشا به حالتان كه اگر آنروز نشد اين روزها را در جوار حريم نوراني عالم آل محمد ، امام رئوف حضرت علي بن موسي الرضا هستيد . نائب الزياره ما باشيد و البته دعا كنيد تا خداي بزرگ توفيق همراهي با شما را در سفري ديگر نصيبمان كند .
    + جادوگر سياه 
    يک سوال ميپرسم از شما اول هم خودم جوابش رو ميدم و اميدوارم که شما هم صادقانه جواب بديد :

    اگر فردا روزي جمهوري ايراني جاي جمهوري اسلامي را بگيرد و الله از رو پرچم حذف شده و شير و خورشيد باستاني (و نه پهلوي) جايش را بگيرد و حجاب آزاد اعلام شود و ولايت فقيه حذف شود و نظامي سکولار حاکم شود (در افق 10 سال اينده ) چه وخواهيد گفت و چه موضعي خواهيد داشت و چگونه قضاوت خواهيد کرد ؟ چگونه خواهيد زيست و باورتان چه تغييري خواهد کرد ؟ ايا به نظر شما افقي که ترسيم کردم دست نيافتني است ؟


    و اما من :

    اگر جنبش سبز پيروز نشود و يا پيروز شود ولي رفتارش ديکتاتور گونه شود از ايران مهاجرت ميکنم کانادا و همه چيز رو به حال خود رها ميکنم
    پاسخ

    جواب : دوباره از نو آغاز مي كنيم تا دوباره از نو جمهوري اسلامي داشته باشيم حتي اگر 100 سال يا بيشتر هم طول بكشد . و اما درباره مطلب آخرتان پيشنهاد مي كنم بار و بنه سفرتان را ببنديد و خيلي منتظر بخش دوم فرمايشاتتان نشويد .

    شما از فتنه مي گوييد و اين که بدتر از قتل است. چرا تنها بايد مخالفان من و شما فتنه گر باشند و اندکي هم نيانديشيم که ممکن است بنده و شما آتش اين فتنه باشيم؟ ملاک فتنه چيست؟ فغان در برابر ظلم و دين فروشي فتنه انگيزي است؟ اين که امويان و عباسيان با همين توجيه دست به کشتار سادات علوي و شعوبيان زدند درست بود؟ خوب طبق گفته شما حق داشتند زيرا الفتنة اشد من القتل! اينکه حکومتي بر راستاي کتاب خدا باشد و مخالفانش بر عليه ان توطئه کنند بسيار متفاوت است از حکومتي که بدعت در دين مي گذارد و کتاب خدا را چپه مي خواند و مخالفاني که بازگشت به دين را ندا مي دهد فتنه گر مي خواند. آتش زدن اموال عمومي را فتنه گري خوانديد اگر اين چنين است نيروهاي نظامي و حکومتي خود در راس فتنه اند! چند فيلم مي خواهيد برايتان بفرستم که نظاميان بر روي خودروها مي پرند و عابر بانکها را مي سوزانند؟ مگر نخوانديد امام جماعت مسجد لولاگر که از آتش گرفتن مسجد توسط .... ها سخن مي گفت نه معترضان! اينکه فتنه کنيم و بر گردن ديگران بياندازيم و سپس آنان را با اين اتهام بزنيم و ببريم از اخلاق است يا دين؟ بنده آسيب به اموال عمومي را تاييد نمي کنم ولي بودند اين اسيبهايي که در انقلاب 57 هم رخ داد و پهلويان نيز مي گفتند اينان اغتشاشگرند و اموال عمومي را خراب مي کنند! توده اي که راه بيافتد و همچون سيل شود هر کس را جلويش بايستد نيست و نابود مي کند. شما در برابر سيل مي خواهيد چه سدي بسازيد؟ از شعار جمهوري ايراني گفتيد. ببينيد من و شما با اين جمعيت معترض چه کرديم که از شعار (راي مرا پس بده) به شعار (مرگ بر فلاني) رسيدند؟! در اين سي سال چه صحنه اي از اسلام به نمايش گذاشتيم که جمهوري اسلامي را تبديل به جمهوري ايراني کردند؟ چه کرديم که از 5 ماه پيش که دستان بر بيني بود و دعوت به سکوت بود اينک بر روي عکس فلاني راه مي روند؟ افراط کرديم مخالفان نيز افراط مي کنند. شما که معتقد به وجوب حفظ نظام به هر قيمتي هستيد و در مقابل راه اصلاح نيز بسته است بايستي منتظر چنين وقايعي باشيد چه اينکه خود کرده را تدبير نيست.

    بنده را متهم کرديد به استفاده گزينشي از دين و فراخوانديد به استفاده از جامعيت دين.

    اي پسر رسول خدا! شرايط فعلي را برايم از نظر دين خدا و سنت رسول و جامعيتش شرح بده و توجيه کن!

    خليفه کشي باب شده است! چرا؟ زيرا خلفاي ما با رسيدن بر قدرت همه چيز را فراموش مي کنند. خليفه را اگر خود مردم بگذارند و خود مردم بردارند و خود مردم نظارت کنند نه خليفه کشي اتفاق مي افتد و نه خليفه سوزي! اگر خليفه لشگر تشکيل ندهد تا از خلافتش به هر نحوي دفاع کند خليفه اي کشته نمي شود.

    اگر خليفه بر ضد کتاب خدا که مي فرمايد: « عفو پيشه کن، به عفو فرمان بده، از جاهلين دور شو و اگر از سوي شيطان وسوسه شدي، به خدا پناه ببر که دانا و شنواست». (اعراف،199 و 200)

    حکم بر مردم کشي ندهد مردم نيز رو به خليفه کشي نخواهند آورد. اين ظلم دستگاه خلافت است که بايد برداشته شود نه اعتراض مظلومان!

    ولايت فقيه امانت الهي است ولي اين است آن چيزي که به ما وعده دادند؟

    و اما در آخر مطلب شما باز هم همان ترس از آينده و عافيت را مطرح کرديد و به خاطر اينکه فردا چنين و چنان نشود چشم بر حقايق و ظلم هاي امروز مي بنديد. اگر بنده و شما که فردا به قول شما نظراتمان بر شئون کشور اجرا مي شود بر صراط عدل باشيم و مردم را بخواهيم نه قاتلان مردم را! مظلوم را بخواهيم نه ظالم را! نظارت مردم را بر خود بگيريم نه نظارت نمايندگاني که منصوبان خودمان تاييد کرده اند! نه اعتراضي مي ماند و نه مخالفتي واگر مخالفتي باشد از اقليت است که اکثريت با آن روبرويند.اگر مخالف کشي نکنيم آنان نيز خليفه کشي نمي کنند. اگر قانون را خودمان نشکنيم آنان نيز مجبور به قانون شکني نمي شوند. اين همان قواعديست که دموکراسي نام دارد و دشمنان! ما با استفاده از آن دهه هاست ثبات سياسي و اقتصادي دارند و ما هنوز اندر خم يک کوچه سلامت انتخابات و صيانت راي مردم مانده ايم!

    پاسخ

    هرگز از نقش بد فهمي ها و لجبازي هاي گروهي از افراد كه در بدنه حاكميت آتش بيار معركه بوده اند در اوج گيري اين فتنه غافل نيستم و اعتقاد به ناديده انگاشته شدن آنها هم ندارم بلكه معتقدم بايد حساسيت اجتماعي و مطالبه مردمي را در اين زمينه هميشه زنده نگه داشت اما اين كه با روش شما و دوستانتان در اين زمينه

    نه من و نه دوستانم دشمن نظام نيستيم و نخواهيم بود زيرا اين نظام با خونهاي شهدا بنا شد ولي بايد چشم بر خونهايي که براي وجوب حفظش هم ريخته شده و مي شود بست؟ ما نظام را دوست داريم و اين نظام را با هيچ کس معاوضه نخواهيم کرد زيرا از اين نظام مي توانيم آزادي و حريت را برآوريم.

    اما برادر من بدان که اگر شما فرياد خون دفاع مقدس را مي زني ما خود خانوادگي خون داده ايم! ولي خوني که داده شده براي حفظ دين است نه حفظ بازي با دين. براي حفظ مردم است نه حفظ بي اعتنايي به مردم. ايراني که بنده شناختم هزاران سال است بي بنده و شما و اين حکومت و آن حکومت به حيات خود ادامه داده است و مي دهد و اسلامي که خداوند پشت و پناهش است 14 قرن پيش که نه ولايت فقيهي بود و نه حکومت اسلامي اي همچنان يکه تاز قلوب بوده است. دلسوزي اي که براي دين و هموطنان خود و کشور خود داريد قابل ستايش است ولي اين دين و کشور با رافت و مظلوم نوازي زنده مانده است نه با خون و ترس از آينده اي نامعلوم. اين سخنان را گفتم و نوشتم و پاسخ را از شما شنيدم که هم خود و هم شما را اندکي به تفکر در نوشتارهايمان ترغيب کنم. تفکري هر چند کوچک.

    نستجير بالله و نشکوا اليه!

    مستدام باشيد.

    پاسخ

    خوشحالم كه مي فرمائيد به نظام علاقه داريد و آن را با چيزي معاوضه نمي كنيد . من نيز افتخار دارم تا مثل صدها هزار خانواده ايراني پدرم را در راه تثبيت نظام اسلامي از دست داده م و خود نيز به ميزان بضاعت اندكم در خدمت آن بوده ام . قطعا همانطور كه فرموديد اهداء اين خونها براي حفظ دين است و نه حفظ بازي با دين . در كليات با شما موافقم اما در جزئيات با شما اختلاف نگاه دارم . اگر چه اسلام و ايران با ما يا بي ما همواره خواهد بود اما اين به معني آن نيست كه ما وظيفه اي در برابر حفظ امانتي كه امروز در اختيارمان نهاده شده نداشته باشيم . . من هم بر اين باورم كه حكومت به ظلم نخواهد ماند اما معتقد نيستم كه به هواي نفي ظلم كوچكتر تن به ظلمي بزركتر بدهم .

    سخن از اصلاح گفتيد. بنده نيز يک اصلاح طلب بودم و هستم. چه اينکه قرآن به بنده آموخت اصلاح طلب باشم و باز به من آموخت که اصول در بعضي زمان مي تواند نسخ شود و يک مسلمان هميشه بايد اصلاح طلب باشد ولي هميشه نمي تواند اصولگرا باشد. اين را خودتان هم مي گوييد. مگر نه اينکه براي حفظ نظام مي شود واجبات را تعطيل کرد؟ ولي کدام اصلاحات و کدام اصلاح طلبي؟ چه بر سر اصلاح طلب آورده اند؟ جز اينکه آنان را منافق بخوانند و روايتي از بحار دربياورند که ( الا ان اشياعه يومئذ اولاد الزناو صاحب طيالسة الخضرا) ميليونها انسان را ولد زنا بخوانند و در نشريه شان چاپ هم کنند يعني اصلاح پذيري؟ اصلاح وقتي موضوعيت مي گيرد که اصلاح پذيري وجود داشته باشد. اصلاحات به چه چيز؟ به حوزه ها؟ به روزنامه ها؟ به انتخابات؟ خود هم نيک مي دانيد که تماما اينها اصلاح ناپذير شده اند.

    و اما رسيدم به جان کلام شما. ترس از آينده.

    برادرم! درست است از ترس يزيد در دامان خوارج رويم؟ يزيد شرابخواري و ميمون بازي اش علني بود و اشکار ولي واي به حال آنان که پشت نقاب دين و با تسبيح و سجاده خلاف مي کنند. محمد بن عبدالله فرمود: الملک يبقي مع الکفر و لايبقي مع الظلم. يعني با کفر گويي يزيد و شنيدن نام محمد از زبان حکومت پايدار است ولي شنيدن نام محمد از ظالمان و خائنان به نام محمد سبب سبب نابودي حکومت است. «دوري کن از آنان که دين را بازيچه مي پندارند و غره به دنياي خويش اند». (انعام، 70) شما بر احتمال قدم مي نهي و من بر يقين! شما از احتمال اينکه فردا حکومتي آيد که چنين و چنان است تن به عافيت داده ايد و بنده از ظلم يقيني همين امروز فغان برآوردم. ما هر دو بر کتاب خداييم ولي شما کتاب خدا را بر احتمال آينده حمل مي کنيد و بنده از خروج حاکمان از کتاب خدا در امروز يقين دارم. شما آينده را ديده ايد که اين گونه در برابر بدعت ها سکوت کرديد و تن به قضا داديد که مبادا فردا زبان يزيدي ها بر اسم محمد باز شود؟ امروز را غنوده ايم که ترس از فردايي ناديده داريم؟ ملاک وحي را در پيش داريم و سنت رسول را در پيش سپس به خاطر ظلم هايي که ممکن است در اينده رود ظلم امروز را فراموش کنيم؟« بگو خزائن الهي در اختيار من نيست، از غيب خبر ندارم، در زمره ي فرشتگان نيستم و از چيزي جز وحي الهي تبعيت نمي کنم.» (انعام، 50)

    از اولي الامر گفته ايد ولي معيار ان را ندانستيد. من هم نمي دانستم ولي خود قرآن براي بنده مشخص کرد هم معيار سنجش را و هم افرادي را که بايد بسنجند: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خداى را فرمان بريد و پيامبر و صاحبان امر را، كه از شمايند، فرمان بريد، پس اگر درباره چيزى ستيزه و كشمكش كرديد آن را به خدا - كتاب خدا - و پيامبر بازگردانيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، كه اين بهتر است و سرانجام آن نيكوتر »

    مگر نه اينکه بايستي اعمال اولي الامر را به کتاب خدا و پيامبر بازگردانيم. معيار چيست؟ کتاب خدا. چه کسي مي سنجد؟ مخاطبان قرآن يعني عموم مسلمين. يدا لله مع الجماعة. حال شما به بنده بگوييد وقتي حاکمي صريحا حکم خدا را نقض کند و دروغ را رواج داده و خون را سبک شمارد بر خلاف کتاب خدا و سنت حکم کند و تخلف را در ترازوي خدمت بسنجد از کتاب خدا خارج نيست؟ شما خود با اين استدلال به خود پاسخ مي دهيد. انجا که مي فرماييد:

    «مگر آنان که با با ساختار نظام اسلامي ساز مخالف مي زنند بر طريق مسلماني اند ؟» چرا اينک خود شما معيار و ميزان حد و اندازه مسلماني افراد گشتيد؟ شان شما و مرتبت معنوي شما در چه حد است که مخالفان را حتي مخالفان نظام اسلامي را غير مسلمان بدانيد؟ اين فرزند يا عمو زاده محمد بن علي! مگر نخواندي محمد بن علي الباقر فرمود:« همانا علي(ع) با هيچ يک از آناني که با او جنگيدند نسبت شرک و نفاق نداد و ليکن مي گفت اينان برادران ما هستند که بر ما يورش برده اند» ( وسائل الشيعة کتاب الجهاد باب 26 حديث 10)

    پاسخ

    وقتي مي گويم فكرتان نظام منسجم ندارد بي راه نمي گويم . وقتي ميان يك ساختار و ميان رفتار يك گروه افراطي نمي توانيد فرق بگذاريد ديگر چه توقعي از استدلالتان مي

    سلام عليکم جناب سيد محمد حسن مخبر.

    اين دردهايي که از آن با شما سخن گفتم همگي در سينه است ولي کجاست فرياد رس؟ ملجا را شماي روحاني دانستم و از ظلم گفتم و شما گفتيد برو شکر کن مباد از بد بدتر شود! ملجا من چه کسي است جز خداوند و چه دل خوشي جز همان روحاني اي که ولايت فقيه (که نزد شما امانت الهي است) را تشريح و تعليم کرد در هشت جلد دراساة في ولايت الفقيه؟ يکي با نام شيخ علي تهراني در بيخ گوش شما در قم راه مي رود و هنوز مجالس ضد نظامش پابرجاست و يکي مانند آن روحاني حق گوي عالم و فاضل به جرم گفتن حقيقت حصر و حبس مي شود!

    انتظار چنين پاسخي را از جانب شما داشتم چه اينکه اکثر روحانيوني که مي شناسم از ترس آينده چشم بر خلاف ها و ظلم ها بسته اند و مي ترسند از آينده اي که هيچ کس جز خدا از آن اطلاعي ندارد.

    حمايت از ساختار نظام جمهوري اسلامي از ديد شما واجب است؟ آيا اين وجوب مانند همان اوجب واجباتي است که مرحوم خميني و سردار جعفري فرمودند؟ بر اساس چه معيار و کدام بخش کتاب خدا و سنت رسول حمايت از يک حکومت ولو حکومتي بر ظلم باشد واجب است؟ آيا در ديد علي بن ابيطالب نيز حفظ حکومتش واجب بود؟ اينکه علي سي سال کنار کشيد واجب خدا را تعطيل کرد؟ اينکه علي مي گفت امارت بر شما از عطسه بزي هم ناچيز تر است ناقض گفتار شما نيست؟ واجب خدا از عطسه بز و پينه ي کفش در نزد علي بي اهميت تر است؟ در ديد علي بن ابيطالب حفظ اصول مهم بود نه حفظ حکومت. جايي که اسلام به قهقهرا برود و دستورات آن جنبه فرمايشي بگيرد و وسيله اي براي ظلم بر مسلمين شود کدام اسلام است که کدام حکومت اسلامي باشد؟

    آن آقا مي آيد و مي گويد که حفظ نظام از نماز هم واجب تر است و بنده انگشت در دهان مي مانم که جگونه راه بدعت در دين خدا باز شده است؟ حدثني محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن معاوية بن وهب قال: سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن أفضل ما يتقرب به العباد إلى ربهم وأحب ذلک إلى الله عزوجل ما هو؟ فقال: ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة، ألا ترى أن العبد الصالح عيسى ابن مريم (عليه السلام) قال: " وأوصاني بالصلاة والزکوة ما دمت حيا "

    آيا در ديد اين معصومان نيز حفظ حکومت از اوجب واجبات بود؟ ايا بر طبق متن قرآن حفظ حکومت معصوم نيز بي اذن مردم و با هر گونه مستمسک و وسيله اي براي سرکوب آنان روا و جايز است؟

    اين سخن شما راه را براي وسيله قرار دادن دين براي ظلم به نام دين گشوده است و سالهاي سال است که گشوده است. چه اينکه ديده ام هزاران تن را به جوخه اعدام سپردند و گفتند حفظ نظام واجب است! بازداشتگاههاي مخوف ساختند و گفتند حفظ نظام واجب است! شکنجه ها کردند و اعترافها گرفتند و گفتند حفظ نظام واجب است! بر شهادت سه فرمانده سپاه مي گويند ما نگذاشتيم سبزها پيروز شوند چون حفظ نظام واجب است و اينان ضد انقلابند و ماييم پيروان اسلام ناب محمدي!

    اي پسر رسول الله نشنيدي که رسول الله فرمود: « اي کعب!تو را در پناه خدا قرار مي دهم از حکومت سفها و کم خردان، حکومت فرمانرواياني که اگر سخني بگويند به دروغ است و اگر کاري کنند به ستم مي کنند پس کسي که به سوي آنان بشتابد و آنان را در دروغشان مورد تصديق قرار دهد و به ستمگريشان ياري رسانند ( ولو با سکوت!) از من نيست و من از او نيستم و چنين افرادي فردا در کنار حوض بر من وارد نخواهند شد...»(کنزالعمال ج5 ص 797 و کتاب الخلافة باب 2 حديث 14412)

    اي پسر علي بن ابيطالب! بنده از نامه علي به مالک مي گويم و شما از وجوب حفظ يک حکومت مي گوييد؟ حکومت ما از حکومت علي برتر است يا حکومتگران ما از علي و مالک برتر؟ علي مالک را از زوال حکومتش از خون بيگناه هشدار مي دهد و نمي گويد حفظ حکومت من و تو واجب است!

    رسول الله و علي بن ابيطالب روي سخنشان با من و شما و حکومتهاي آينده است. مگر نه اينکه مي گوييد تشکيل حکومت ديني ما طبق نظر محمد و علي است؟ پس روي سخن محمد و علي به اين حکومت ها نيز بوده است.

    پاسخ

    باز هم سلام . برايم عجيب است كه شما با وجود اطلاعات فراوانتان چرا فاقد يك نظام فكري مسنجم هستيد ؟ آيا سي سال سكوت علي (ع) پس از تشكيل حكومت علوي و پذيرش مردمي بود يا پيش از آن ؟ آيا اقبال مردمي با علي همراه بود يا نه زماني كه سي سال دامن در كشيد ؟ آيا پس از آن كه با اقبال مردمي حكومت را در اختيار گرفت در برابر ناكثين و مارقين و قاسطين همان رفتاري را كرد كه در آن سي سال كرده بود ؟ عجبا كه چگونه علي را به مطلوب خودتان قرائت مي كنيد ؟ حفظ نظام واجب است چرا كه اين نظام با رويكرد اكثري ملت مشروعيت يافت و تشكيل شد و پس از تشكيل اش چگونه مي توان ضرورت حفظش را ناديده گرفت ؟ شما از نامه مالك مي گويد و من از حكم عقل . آيا ميان اين دو تناقض مي بينيد ؟‏ شما را به خدا ديگر با علي (ع) جفا نكنيد ! كلام علي را كامل بخوانيد و كامل نقل كنيد تا بلكه استدلالتان ناقص نباشد . علي (ع) در همان خطبه 3 نهج البلاغه قبل از آن قطعه اي كه شما فرموديد سه اگر را مطرح مي
    + نظام مقدس 
    دوست دارم
    پاسخ

    ؟!
    + نظام مقدس 
    خدا رو شکر که يک نفر بغير از ما (سليمان رضايي) هم اين حرفها رو زد تا حاجي يکم چشم و گوشش بيشتر باز بشه .....

    يک جمله اي گفتي که در خور جواب هست :

    ""بر فرض كه امروز حرف من و شما حاكم بر شئون كشور شد ! چرا فردا مخالفان ما با همين رويه اي كه ما برگزيده ايم بر عليه ما دست به شورش نزنند ؟ آيا آنروز هم مثل امروز همين حرفها را خواهيم زد ؟""


    اهان......

    اگر دموکراسي وجود داشته باشدو مخالف هم توان اظهار نظر داشته باشد و اگر ساز و کار قانوني برايش وجود داشته باشد و اگر با اقبال مردم مواجه شود و در انتخابات پيروز شود ديگر رو به ساختار شکني نخواهد اورد .....

    مشکلات فوق وقتي بوجود خواهد امد که اثري از دموکراسي و مردمسالاري نباشد و احزاب و دسته جات سياسي توان مشارکت سياسي را نداشته باشند اگر چنين باشد و در يک نظام سياسي دموکراتيک فعاليت کنيم هرگز چيزي به اسم براندازي و ساختار شکني وجود نخواهد داشت زيرا هر کس هر حرفي دارد ميتواند بزند و اگر مخاطبي پيدا نکند خود به خود حذف ميشود ....دقت کرديد چرا در نظامهاي سياسي ازاد و دموکرات چنين مسائلي وجود ندارد ؟ براي اينکه هر کس مخالف است ميتواند از طريق ساز و کار قانوني حرفش را بزند اما در ايران ديديم که شرکت در انتخابات و تلاش براي حل مسائل از طريق قانوني هيچ فايده اي در بر نداشت ...در امريکا سياستهاي جورج بوش مخالف داشت مثل احمدي نژاد و مخالفان در امريکا توانستند از طريق ساز و کار قانوني به اهدافشان دست پيدا کنند اما در ايران چه اتفاقي افتاد ؟ خب طبيعيه که در امريکا هيچوقت براندازي اتفاق نمافته ولي در ايران اتفاق ميافته ......جنبش سبز هم اگر بعد از پيروزي رو به رفتارهاي راديکال و افراطي و غير دموکراتيک بياره او هم چند سال بعد دوباره به همين روزگار مبتلا خواهد شد اما من چنين افقي را در برابرش نميبينم .......چون تجربيات اشتباه انقلاب 57 را تکرار نميکند و در مسير صحيحي هدايت ميشود :

    1- عدم وجود رهبر کاريزماتيک و بت و قبله و امام ..: به جرات ميشه گفت بزرگترين امتياز جنبش سبز که در اينده مانع ديکتاتور شدنش ميشود همين نکته است ..

    2- تلاش براي از بين بردن نظارت فرا قانوني : حذف ولايت فقيه دقيقا در همين راستا ارزيابي ميشود چه بخواهيم و چه نخاهيم نظارت فرا قانوني ولي فقيه مادر استبداد است و عملا قانون را بي معنا ميکند .........

    3-اگاهي روز افزون مردم و توده هاي اجتماعي : واقعا مردم باسواد و با معلومات هستند البته نسبت به سال 57 ---ديگه مثل اون موقع نيست که تنها مرجع اطلاعاتي اعلاميه هاي امام باشد که انهم مخفيانه و با هزار درد سر تهيه شود امروز تکون بخوري 100 نفر ازت فيلم و عکس ميگيرند و تو تمام دنيا رسوا ميشي ...

    هزار تا مورد ديگه هست که ميگه اين جنبش به استبداد ختم نخواهد شد چون بارها نشان داده به اخلاق مستبدانه و ساختار ديکتاتور گونه تمايلي ندارد و بيش از هر چيز به دنبال شکست اين دو است

    حاج اقا انقدر نگران چهار تا اتوبوس و دو تا بانک نباشيد شما اونقدر که براي اتوبوسها و بانکها نگرانيد براي خون و ناموس مردم نگران نيستيد

    تا ديروز که جوابهاي من را نصفه و نيمه و الکي ميداديد نميشد زياد فهميد واقعا نظرتان نسبت به کشتارها و تجاوزها چيست ولي از جوابي که به سليمان داديد اکنون يقين من بر اين است که کشتار و تجاوز برايتان بي اهميت است و سر زير برف برده ايد و به حقيقت پشت کرده ايد و نميخواهيد انرا باور کنيد اما دنيا راه خودش رو ميره و بدانيد شواهد همه حاکي از سقوط نظام جمهوري اسلامي و حذف ولايت فقيه و اسلام از صحنه ي سياسي کشور دارد شايد يک يا دو سال به طول بينجامد اما شواهدي که عکسش را ثابت کند ديده نميشود

    ""نظامي که به اصلاح تن ندهد به براندازي تن ميدهد"" اين قانون هر نظام سياسي است و در همه جاي دنيا اينگونه است شما يک کشور رو براي من مثال بزن که اينجوري نباشه و مطمئن باش سرنوشت نام کنوني هم کاملا روشنه البته در جبهه ي يزيد قرار گرفتن شما به حرف من نيست ولي به گواهي تاريخ خواهد بود ....

    مشخصا اين نظام هيچ اثري از اسلام در ارکان سياسي اش ديده نميشود و مطمئنا سران اين نظام دغدغه ي اسلام ندارند و اکنون براي همه روشن است که دين ابزاري بيش نيست و اثري از برخورد اسلامي چه در قوه ي قضائيه اش و چه در قوه ي وقننه و مجريه اش و چه در مجلس خبرگانش و اصراري که شما براي تداوم اين نظام داريد نشان دهنده ي اين است که دغدغه ي اسلام نداريد و بيشتر دغدغه ي نان داريد و حقوق انسانها برايتان مهم نيست و حتي اسلامي بودن نظام هم برايتان مهم نيست ....حاجي چه خوب دست خودت رو در جوابي که به سليمان دادي رو کردي ....حسين در برابر بيداد فرياد براورد ...تو در برابر بيداد چه کردي ؟ ايا انچه امروز هست بيداد نيست ؟ کو فرياد مدعيان راه حسين ؟ فقط ميخواهم خدا بهت بصيرت و شرح صدر پذيرش اين واقعيت رو بده
    شما سعي ميکنيد همه ي جنايات و دروغها و نقائص نظام حاکم را به پاي انتقاد از احمدي نزاد بگذاريد ولي غافليد که ايراد از جاي ديگري است

    پاسخ

    مي گويند يك روز يك كسي رفت داروخانه و به دارو خانه چي گفت : آقا ميخ داريد ؟ مسئول داروخانه گفت : نه . طرف يك دوتا فحش آبدار داد و گفت داروخانه اي كه ميخ نداشته باشه بايد بهش فحش داد . همين ماجرا تا دو روز ديگر تكرار شد . روز سوم دكتر دارو خانه مقداري ميخ خريد و پس از مراجعه اون بابا در جواب به سؤال هميشگي اش گفت : بله ميخ داريم . اما دوباره طرف چند تا فحش داد و و گفت : داروخانه اي كه ميخ داشته باشه بايد بهش فحش داد . روز بعد دوباره آمد و گفت : آقا ميخ داريد ؟ اين بار دكتر داروخانه جواب داد : تو فحشت رو بده و برو چي كار داري كه ميخ داريم يا نداريم ! حالا شما هم ... .
    سلام
    من هم اميدوارم اين گسستن ها پيوندي عميق را بدنبال داشته باشد.
    پاسخ

    و عليكم السلام . انشاء الله .
    سلام عليکم سيد.
    بنده نبايد به شما که روحاني هستيد درس ديانت بدهم. ولي خوانده ام و فهميده ام که قرآن و سنت رسول اين نيست که اينک مي بينيم.
    فهميده ام که قتل يک بيگناه مساوي است با قتل تمام انسانها و اين آيه هم تاريخ انقضا ندارد هم مي تواند 14 قرن پيش باشد هم سال 67 هم سال 88.
    قرآن به من اموخت که اولي الامر با خارج شدن از دستورات کتاب خدا و سنت نبي از مقامش ساقط است. حال شما بگو کجاي کتاب خدا گفته است بايد تخلف را در ترازوي خدمت توزين کرد؟
    محمد بن عبدالله به بنده آموخت که اگر بر سرت شکمبه گوسفند هم ريختند تو ناراحت نشو. نگفت بکش و شکنجه بده و اعتراف بگير!
    علي به من آموخت تا بر عليه تو قيام مسلحانه نکردند دست به سلاح نبر. نفرمود مخالفانت را در بازداشتگاه نگه دار تا اجلشان سر آيد!
    من اعتراف گيري را اول بار در سيره مشرکين مکه و عليه عمار خواندم نه سيره محمد! در سيره حجاج عليه کميل بن زياد ديدم نه سيره علي. تو را به خدا سوگند از چه چيز حمايت مي کني؟ چشمانم کور و زبان بريده باد و اي کاش هيچگاه متولد نمي شدم تا اين روزها را ببينم که با نام محمد و علي و به نام خدا مسلمان مي کشند!
    نهج البلاغه مي خوانند و اين گونه مي کنند: «

    بپرهيز از خونها و خونريزيهاي بناحق.زيرا هيچ چيز، بيش از خونريزي بناحق، موجب کيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد. خداوند سبحان، چون در روز حساب به داوري در ميان مردم‌پردازد، نخستين داوري او درباره خونهايي است که مردم از يکديگر ريخته‌اند.پس‌مباد که حکومت‌خود را با ريختن خون حرام تقويت کني، زيرا ريختن چنان خوني‌نه تنها حکومت را ناتوان و سست‌سازد، بلکه آن را از ميان برمي‌دارد يا به ديگران‌مي‌سپارد.اگر مرتکب قتل عمدي شوي، نه در برابر خدا معذوري، نه در برابر من، زيراقتل عمد موجب قصاص مي‌شود.اگر به خطايي دچار گشتي و کسي را کشتي ياتازيانه‌ات، يا شمشيرت، يا دستت در عقوبت از حد درگذرانيد يا به مشت زدن و يابالاتر از آن، به ناخواسته، مرتکب قتلي شدي، نبايد گردنکشي و غرور قدرت تومانع آيد که خونبهاي مقتول را به خانواده‌اش بپردازي. »

    راستي اين فرزند پيامبر! کشته شده هاي پس از انتخابات در زمره کدام سبزها بودند؟
    ميزان نزديکي شما يا فلاني و فلاني که آنها را با نامهايي مي خوانيد که مرا به ياد القاب پيش از انقلاب انداخت به اسلام و قرآن چقدر است برادر؟
    آري اين علي فرمود: «

    تو واجب آمد که همواره به ياد داشته باشي، آنچه که بر واليان پيش از تو رفته‌است، از حکومت عادلانه‌اي که داشته‌اند يا سنت نيکويي که نهاده‌اند يا چيزي ازپيامبر، (صلي الله عليه و آله)که آورده‌اند يا فريضه‌اي که در کتاب خداست و آن رابرپاي داشته‌اند.پس اقتدا کني به آنچه ما بدان عمل مي‌کرده‌ايم و بکوشي تا از هر چه‌در اين عهدنامه بر عهده تو نهاده‌ام و حجت‌خود در آن بر تو استوار کرده‌ام، پيروي‌کني، تا هنگامي که نفست‌به هوا و هوس شتاب آرد، بهانه‌اي نداشته باشي.و جزخداي کس نيست که از بدي نگهدارد و به نيکي توفيق دهد. »

    اگر قابل دانستيد و پاسخي داديد بنده را در وبلاگم مطلع نماييد شايد يادم رود براي شما مطلبي گذاشته باشم!
    پاسخ

    برادرم سلام . از اين كه چنين دردمند به من سر زدي و برام از دغدغه هايت گفتي ممنونم . از بابت سخن اولتان بايد عرض كنم درس ديانت گرفتن و گفتن هميشه خوب است و من به خاطر اين كه طلبه علوم ديني هستم دليلي ندارم كه خود را بي نياز از آموختن آن بدانم . از اين بابت از شما ممنونم . در باور من حمايت از ساختار نظام جمهوري اسلامي واجب است همان طور كه رصد كردن دائم آن و اصلاح ناسازگاريهايش . نسبت به آنچه در خصوص قتل افراد بي گناه در جريان آشوبها فرموده بوديد بنده هم معترض هستم . من نيز بر اين باورم كه مخالفت سياسي غير از جنگ مسلحانه و اقدام مسلحانه است . من نيز از آنچه نوشتيد سود بردم اما يك نكته را باور دارم و آن اين كه اگر به جاي اعتراض به ناراستي ها و كج روي ها ساختار نظام جمهوري اسلامي را نفي كنم جز اسارت در دست حكومتي كه در آن نام محمد (ص) و علي (ع) را نيز نشنويم آينده اي در انتظار ما نيست و يا اگر نامي بشنويم نسبتش با تاريخ جز تكرار نام محمد (ع) بر زبان يزيد نخواهد بود . من نيز بر اين باورم كه اگر ولي امر از شرايط خود عدول كرد ديگر ولي امر نيست اما شما بگو تا بدانم معيار تشخيص اين عدول كردن چيست ؟ و كيست ؟ اگر معيار گفته هاي ما باشد كه هر كدام حرفي مي زنيم متفاوت از ديگري ! اگر معيار تشخيص ما باشد كه هرگز به نتيجه نخواهيم رسيد چرا كه هر يك تشخيص ديگري داريم . بالاخره معيار چيست ؟ بله من هم قبول دارم كه قتل يك نفر مظلوم مانند قتل يك جهان انسان است اما مگر نه اين كه همان قرآن محمد به ما آموخت كه فتنه از قتل بدتر است ( الفتنة اشد من القتل) ؟ آيا طرح ساختار شكن جمهوري ايراني و به آتش كشيدن اموال عمومي و دامن زدن به شايعاتي كه براي اثباتش سندي در دست نداريم فتنه نيست ؟ كشته ها سند جنايت اند اما مگر فتنه ها نيستند ؟ برادرم من نيز معتقد نيستم كه آنچه انجام مي شود مطابق با سيره محمد (ص) و علي (ع) است اما مگر آنان كه با ساختار نظام اسلامي ساز مخالف مي زنند بر طريق مسلماني اند ؟ اعتراض چيزي است و فتنه چيز ديگر ؟ كدام مسلماني ولو به بهانه اعتراضي به حق بر عليه ظلم و جور حاضر به انهدام اموال عمومي و تخريب بيت المال مي شود ؟ برادرم همان علي (ع) به من آموخته كه عدالت تيغ دو لبي است كه اگر روزي به سود من ببرد دگر روز به زيانم خواهد بريد . چگونه بي عدالتي ديگران را فرياد كنم اما چشم بر بي عدالتي خودم و دوستانم ببندم ؟ من نيز مانند تو دغدغه اجراي همان سيره نوراني مصطفوي و علوي را دارم اما آيا نبايد آن آموزه هاي نوراني را با جامعيتش بخواهيم نه با گزينش آنچه امروز ما را سودمند است ؟ من هم معتقدم به فرمايش علي (ع) جواب حرف يا حرف است يا گذشت ؛ اما برادرم پاسخ سنگ چيست ؟ آيا باز هم گذشت ؟ من اعتراضي به اعتراض معترضين ندارم كه اعتراض را ، هم حق شرعي مي دانم و هم حق قانوني. من مشگلم با اغتشاش است . مشگلم با اين خليفه كشي است كه باب شده است . مشگلم با اين رفتار گره خورده با بي معياري و خود معياريست كه فردا ديگر نمي توان به هيچ بهانه جلويش را گرفت . بر فرض كه امروز حرف من و شما حاكم بر شئون كشور شد ! چرا فردا مخالفان ما با همين رويه اي كه ما برگزيده ايم بر عليه ما دست به شورش نزنند ؟ آيا آنروز هم مثل امروز همين حرفها را خواهيم زد ؟ به هر حال من از عقل دفاع مي كنم ، از ساختار نظام جمهوري اسلامي دفاع مي كنم ،‏از جايگاه حقوقي و ارزشمند ولايت فقيه دفاع مي كنم چرا كه قويا معتقدم اگر اين امانت الهي را به هر نحو ضايع كنيم خودمان زيان خواهيم ديد و در عين حال كه از آنچه گفتم دفاع مي كنم به رفتارهاي بي قاعده و خلاف شرع ، قانون و اخلاق و مسامحه برخي از مسئولين با مسئله برخورد با عوامل جنايتكار حوادث اخير به شدت معترضم . معترضم از اين كه مي بينم برخي خود را مساوي با نظام گرفته اند و هر كس كه به آنها معترض است را ، معترض به نظام مي خوانند . من هم معترضم بسيار هم معترضم اما اجازه نمي دهم آنان كه سالهاست خواب فروپاشي نظام ديني جمهوري اسلامي را ديده اند از نمد اعتراضم براي خويش كلاهي بسازند . من آماده ام كه به تير هم مسلكم و هموطنم كه به او و رفتارش معترضم بميرم اما دشمنان قسم خورده انقلابم را همراهي نكنم . برادرم من از خونهاي هشت ساله دفاعو ده ساله انقلابم حمايت مي كنم و بر ريختن خونهاي بي گناه اين ايام فرياد مي زنم اما هرگز اجازه نمي دهم كه دشمنان تاريخي دين و ميهنم خونخواه خون من و خون خواهران و برادرانم باشد . سر بلند باشي .
    + مصطفي داننده 

    http://gonjeshkakeashemashe.blogfa.com/

    ادرس اون پايين رو نمي دونم چرا نمي خونه بخاطر همين ادرس رو دوباره گذاشتم .

    سلام

    با يك مطلب سياسي منتظر قدم هاي شما و نظر سازندتون هستم .

    به اميد ديدار

     <      1   2   3   4   5      >