سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

"ما گرفتار یک بیماری هستیم . این بیماری خیلی شدید و خطرناک است . ما همیشه با خودمان دو جور ترازو داریم : برای سنجیدن نقطه­های روشن و مثبت دیگران یک ترازویی داریم که یک تُن را یک گرم نشان می­دهد یعنی وقتی یک تُن فضیلت دیگران را در کفه ترازو می­گذاریم ، برای طرف دیگر ، یک سنگ یک گرمی کافیست ،‌اما برای نشان دادن فضیلتهای خودمان یک گرم را یک تُن نشان می­­دهد . این هم یک ترازو است . یک ترازوی دیگر هم داریم برای نشان دادن نقطه ضعف­های خودمان ، یک تن را یک گرم نشان می­دهد و در سنجیدن نقطه ضعف­های دیگران ، یک گرم را یک تُن نشان می­دهد . یک بام و دو هوا ؛ این سر بام گرما ، آن سر بام سرما . وضع ما این چنین است ... دوست دارم همین الان یک خود نگری کنیم ، ببینیم خودمان تا چه حد از استفاده از این ترازوها صرف­نظر کرده­ایم و یک ترازو بیشتر نداریم که هم می­شود با آن خوبیهای خودمان را بسنجیم و هم خوبی­های دیگران را ؛ هم بدی­های خودمان را و هم بدی­های دیگران را ، همه را یک جور نشان بدهد ؟ چند نفرمان چنین ترازویی داریم ؟ نمی­خواهم مطلق نگر باشم ، چقدر [ از ما چنین خصلتی ] داریم ، چند درصدمان داریم ؟

انصاف ؛ اسلام آئین انصاف است . منصف باشیم . کمالات دیگران را کمال بدانیم ؛ عیب خودمان را هم عیب بدانیم.‍"1

آنچه خواندید قطعه کوتاهی بود از سید الشهدای انقلاب اسلامی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی ( قدس الله نفسه الزکیه ) که در کتاب ارزشمند « سه گونه اسلام » بیان شده است .

آنچه بهانه انتخاب و نقل این چند سطر از آن کتاب شد رفتارهای غیر منصفانه برخی از کاندیداهای انتخاباتی و به تبع آنها برخی هواداران است . به یقین آنچه از دریچه تلوزیون و از طریق سیمای جمهوری اسلامی پخش می­شود می تواند در عین این که روشنگرانه و سازنده باشد به همان میزان تخریب­گر و فساد انگیز باشد . همه ما در این چند مناظره انجام شده شاهد رفتارهایی بوده­ایم که در برخی موارد به گواهی بیانات رهبر معظم انقلاب و بسیاری از علماء و مراجع معظم تقلید خلاف بیّن شرع و نیز مغایر با اخلاق اسلامی و ارزشهای انسانی است . بد تر از آن توجیه این بد اخلاقی­ها به اشکال مختلف است .

برخی برای موجه جلوه دادن آنچه یا از نامزد منتخب­شان سر زده یا از سوی خودشان اعمال می­شود به تطبیق تاریخ صدر اسلام پرداخته و با همانند سازی کاندیدای رقیب یا طیف وابسته به او و هوادارانش به شخصیت­هایی که در تاریخ صدر اسلام نام نیکی ندارند ، می­کوشند تا چهره کریه و غیر دینی رفتارشان را بپوشانند . اگر چه به نظر می رسد هدف سوّمی در پشت اینگونه تلاشها وجود دارد و آن هم آرام کردن وجدان متلاطم و فطرت خداخواهی است که در اعماق قلبشان ناشایستگی این روش را فریاد می­کند .

یکی از علل و عوامل اصلی چنین رخدادهای نا­پسندی ، فقدان میزان واحدی برای سنجش رفتارها و گفتارهای ما و وجود همان دوگانگی ترازویی است که شهید مظلوم و امت واحد زمان ما (قدس سره ) آن را متذکر شده و خطری بزرگ ارزیابی می­کند . به روشنی پیداست که برخی از آقایان برای کوبیدن رقیبشان از تاکتیکهایی استفاده می­کنند که وقتی از بد یا خوب گردش زمانه ، فرد دیگری و در مناظره دیگری همان افراد را با همان تاکتیک مورد سؤال قرار می­دهد بر می­آشویند و چنان رفتاری را فاقد اعتبار شمرده درخواست ارجاع مورد به دادگاه می­کنند . یا هنگامی که از ناجوانمردی­های رقیب می­نالند ، درست از همان چیزی می­نالند که چند روز قبل به همان شیوه متمسّک شده بودند تا رقیب را زمین­گیر کنند . بد تر از آن این که در مقام توجیه رفتارشان ، انگیزه خود را بیان نقض قانون معرفی می­کنند و بر این باورند که عملکرد آنان چون به همان انگیزه بوده صحیح و عملکرد رقیب که به زعمشان قطعا بر اساس انگیزه نادرستی شکل گرفته باطل و از مصادیق نقض حقوق شهروندی است .در میان هواداران هم حال و اوضاعی بهتر از این دیده نمی شود .

چنین مسئله­ای در خوش­بینانه­ترین حالت نشان می­دهد که خودسازی­های اسلامی و آمادگی­های اجتماعی و مدنی لازم برای حضور در عرصه­های سیاسی نه تنها در میان برخی هواداران بلکه در میان برخی از نامزدهای محترم هم به نصاب لازم نرسیده است . شکل بد­بینانه مسئله هم این است که برخی از ما با آنکه شعارهای فروانی در اثبات اعتقاد به شریعت نورانی و دین مبین و پیروی از عترت طاهره سر می­دهیم اما به واقع دربند آن نبوده و خواسته یا ناخواسته از آنها ابزاری برای رسیدن به قدرت و فریب توده­های متدین و سالم جامعه ساخته­ایم .

اگر به اصل اساسی ( دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست ) معتقد باشیم هرگز نخواهیم توانست از معیارهای چندگانه استفاده کنیم و هر ابزاری را در راه هر هدفی به کار بگیریم و یا این که هر ابزاری را تا وقتی در اختیار اهداف ما قرار بگیرد مقدس و ممدوح معرفی کنیم و چون همان ابزار بر علیه ما به کار گرفته شود آن را انکار کنیم و بی ارزشش بخوانیم . چنین رفتاری نه تنها صداقت ما را زیر سؤال می­برد بلکه بر دیانت ما هم علامت سؤالی بزرگ می­نهد که اگر چه انسانهای فرو رفته در دغدغه­های روزمره یا مبتلایان به حبّ و بغض­های افراطی و خویش به خواب زدگانی که برخواستن را نمی­خواهند آن را نادیده می­گیرند اما انسانهای هوشیار و منصفان بیدار ، ماهیت و هویت شکننده و لرزان ما را از پس آن خواهند شناخت .

نکته آخر این که هیچ فرقی نیست میان آنکه منتخب من است یا منتخب شما ، اگر او هم دو جور ترازو داشه باشد و همچنین میان من یا تو . همه باید بکوشیم که تنها یک جور ترازو داشته باشیم ، تنها یک جور .

 


نمی­دانم این چه بلائی است که بر سر ما آمده ؟ دشمنی و کینه ورزی ، اتهام و بد بینی ، فاش کردن زشتیهای دیگران به نام افشاگری و مترصد پیدا کردن یک نقطه ضعف بودن تا از آن برای بی آبرو کردن رقیب بهره بریم  و ده ها سیره ناپسند اخلاقی دیگر که از ضد ارزشهای فرهنگ دین­اند برای برخی از ما سکه رایجی شده­اند که گویا بازار دین داری­مان را با آنها می­چرخانیم . در این میان نام هر چه مقدس یا محترم است از اسلام و قرآن و امامان معصوم (ع) گرفته تا آزادی و کرامت انسان و ... چونان سپری شده­اند که این همه دگرگونی­ها و قلب ارزشها را پشتشان مخفی کنیم .

آنقدر دلهایمان از هم دور شده که گاهی دو نفر در یک خانواده یکدیگر را به جرم سلیقه­ای متفاوت و یا حتی عقیده­ای مختلف به هزار هزار رنگ و انگ می آلائیم و عجیب اینجاست که با غریبه­ها خویشی می­کنیم و با خویشان اصرار بر غریبه­گی داریم .

برای شنیدن سخن یکدیگر گوشهایمان سنگین شده چنان که گوئی کر مادر زادیم . گاهی می­شنویم اما نه آنکه او می­گوید بلکه آنچه را ما می­خواهیم بشنویم . آنقدر سیاهی در دلهایمان تلنبار کرده­ایم که هرگز در دل دیگری احتمال وجود سفیدی هم نمی­دهیم . سوء ظن به یکدیگر چنان در میانمان رواج یافته که خطا را گناه می بینیم و گناه را کفر ابدی . وای اگر دستمالی به غارت رود ، قیصریه را برایش به آتش می­کشیم .

نه دروغ می­گویم و نه غلو می­کنم . روزهای انتخابات آینه خوبیست که خدای بزرگ در برابرمان قرار داده است بلکه در میان این همه هاوی و هوی جرأت کنیم و چهره جان خودمان را که می رود به چهره­ای کریه بدل شود به نظاره بنشینیم شاید متنبه شویم .

4 هموطن ، 4 مسلمان ، 4 نفر که می­گویند مقصد و مقصودی جز خدمت ندارند ، 4 نفر که از مجرای نظارت قانون شرعی نظام ما به سلامت عبور کرده­اند ، با چهار دیدگاه و سلیقه و فکر ، خود را در معرض انتخاب قرار داده­اند تا 4 سال سکان اجرای امور کشور را به دست بگیرند . این انتخاب که می­تواند ( و باید چنین باشد که ) برای ما مزرع سر سبزی از گلهای مختلف و رنگ رنگی را تداعی کند که هر یک عطر خاصی دارند و این گلزار با وجود همه آنها زیبا می شود گویا بدل به لجنزاری شده که هر کس فقط فرد مورد نظر خویش را تنها گل این مرداب می بیند و دیگران برایش از علف هرز کمترند .

کجاست اسلام ما ؟! کجاست آموزه های اخلاقی دین ما که به فرموده مرحوم علامه طباطبائی (قدس سره) بی آنها نمی­شود زندگی کرد حتی اگر چهار دیوار شریعت را برافراشته باشید ؟ چرا این همه تهمت ؟ این همه بد بینی؟ این همه سوء ظن ؟ این همه اتهام از تحجر گرفته تا بی دینی ؟

کجاست عمل به قرآن کریم که نور است و نورانی کننده ؟ کجاست عمل به سیره رسول الله (ص) که یهودی و مسیحی را به محبت راه می­نمود تا چه رسد به مسلمان ؟ چه می­کند این همه ادعای پیروی از عترت طاهره (س) اگر هنوز زبان ما را بر هرزه گویی قفل و اندیشه ما را از بد اندیشی تطهیر نکرده باشد ؟ چه اثر دارد محبت خاندان نور (س) اگر ریشه خار کینه از مسلمان را از دلهای ما برنکنده باشد و دلهای ما را از عشق به اهل ملّتمان لبریز نساخته باشد ؟

فقط می­خواهم بگویم خواهرم ، برادرم ما مسلمانیم . اگر اسممان را اصولگرا گذاشته­ایم مسلمانیم ، اگر اصلاح­طلب نامیده شده­ایم مسمانیم ، اگر ظاهرمان با شرع تطابق دارد مسلمانیم و اگر ندارد باز هم مسلمانیم و مسلمان حتی اگر گناه کار هم باشد جانش ، مالش ، خانواده­اش و از همه مهمتر آبرویش در پناه اسلام است . نه من و نه تو دادگاه و قاضی و حدّاد نیستیم تا هر که را فکر می­کنیم گناه کار است به حدّ محکوم کنیم و  هر که را خیال می­کنیم کافر است حکم مهدور الدّم بدهیم . اینک این ما و این هم چند نمونه از آموزه­های اخلاقی دینمان . بیا بی آنکه تعصب بورزیم و چشم ببندیم خویش را در این آینه ببینیم تا بدانیم چه قامت ناسازی داریم .

لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً (آیه 148 سوره مبارکه نساء )

خداوند دوست ندارد که آشکارا از کسی بدگویی شود ، ولی کسی که به او ستم شده است گناهی بر او نیست که از ستمکار به بدی یاد کند و خدا همه سخنان را می­شنود و از آنها آگاه است .

...لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏... ( آیه 8 سوره مبارکه مائده )

مبادا دشمنی با قومی وادارتان کند که به عدالت رفتار نکنید ؛ به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیک تر است .

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً ... ( آیه ‏12 سوره مبارکه حجرات)

ای کسانی که ایمان آورده اید از گمانهای بد درباره دیگران که بسیار هم هست بپرهیزید چرا که برخی از آن گمانها گناهند و در صدد کشف عیوب مردم بر نیائید و یکدیگر را غیبت نکنید.

فَبَشِّرْ عِباد الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (آیات 17 و 18 سوره مبارکه زمّر )

پس بشارت بده به بندگان من ، آنان که برای دستیابی به حقیقت به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می کنند . اینانند که خدا آنان را راه نموده است و اینانند خردمندان .

...لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا ...( آیه 10 سوره مبارکه حشر )

در دلهای ما دشمنی کسانی را که ایمان آورده اند قرار مده .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام : إنَّ اللّه َ یُبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ . (میزان الحکمة ، ج 1 ، ص 569)

امام باقر علیه السلام : خداوند از آدم بد زبان دشنام گوى نفرت دارد.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : لا قِحَةَ کالبَهْتِ (میزان الحکمة ، ج 2 ، ص 72)

امام على علیه السلام : هیچ وقاحتى چون بهتان زدن نیست.

الامام علیٌّ علیه السلام : یَا بُنَیَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَم (من‏لایحضره‏الفقیه ، ج 2 ،ص626)

فرزندم آنچه را نمی دانی نگو بلکه تمام آنچه را که می­دانی هم نگو .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إذا اتَّهَمَ المؤمنُ أخاهُ انْماثَ الإیمانُ مِن قلبِهِ کما یَنْماثُ المِلحُ فی الماءِ (میزان الحکمة ، ج 2 ، ص 188)

امام صادق علیه السلام : هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب مى شود همچنان که نمک در آب حل مى شود.

عن النبی صلى الله علیه و آله : إنّی لَم اُؤمَرْ أنْ اُنقِّبَ عن قُلوبِ النّاسِ و لا أشُقَّ بطُونَهُم . (میزان الحکمة ، ج 2 ، ص 206)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من مأمور نیستم که دلهاى مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.

عن النبی صلى الله علیه و آله : یا معشرَ مَن أسلَمَ بلِسانِهِ و لَم یُسلِمْ بقلبِهِ، لا تَتَبَّعوا عَثَراتِ المسلِمینَ ؛ فإنّه مَن تَتَبَّعَ عَثَراتِ المسلِمینَ تَتَبَّعَ اللّه ُ عَثْرتَهُ ، و مَن تَتَبَّعَ اللّه ُ عَثْرتَهُ یَفْضَحْهُ . (میزان الحکمة ، ج 2 ، ص 206)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اى جماعتى که به زبانْ اسلام آورده و به دلْ اسلام نیاورده اید! به دنبال لغزشهاى مسلمانان نباشید ؛ که هر کس لغزشهاى مسلمانان را پى جویى کند، خداوند لغزش او را پى مى گیرد و هر کس که خداوند او را عیبجویى کند، رسوایش مى سازد.


کتاب منتشر شده تسط سپاه پاسداران

دیروز دخترم که در کلاس پنجم دبستان درس می­خواند به خانه آمد و با احتیاط به گوشه­ای خزید تا من و مادرش نتوانیم او را دقیقا ببینیم . بعد از چند لحظه برگشت و کتابی کادو شده رو به من و مادرش هدیه داد. گفت : البته این کتاب رو نخریدم ، یکی از همکلاسی­هام  آورده بود و به همه بچه­ها می­داد من هم که دیدم به درد من نمی­خوره هدیه­اش دادم به شما .

وقتی کادو رو باز کردم چشمم به کتابی افتاد که تصویرش را شما هم می­توانید ببینید . کتابی با نام ( 10 گفتار در باب انتخاب دهم ) که اداره سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه آن را منتشر کرده بود . نوع چاپ و صحافی به قدری بی­کیفیت بود که معلوم بود با تعجیل بسیار زیادی آماده توزیع شده است . اولین فکری که کردم این بود که نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران خواسته تا در عمل به فرمان امام و رهبری معظم انقلاب بی آنکه سمت و سوی جناحی بگیرد ، مردم را در جهت حضور حدّاکثری در پای صندوق­های انتخاباتی تشویق کند .

در فصول اولیه کتاب به نظرم می­رسید درست فکر کرده باشم  و همین هم موجب خوشحالی می­شد . اما رفته رفته جهت گیری سیاسی خاصّی در متون آن مشهود می­شد تا جائی که در فصول نهایی بیشتر شبیه اعلامیه­های جناح­های سیاسی­ای شده بود که در ردّ و تخریب رقیب و مدح و تمجید نامزد مورد حمایتشان می­نویسند . قطعا هر فردی از افراد میهن اسلامی­مان به عنوان یک شخصیت حقیقی حق دارد از فردی که مناسب­تر می­داند حمایت کرده، برایش تبلیغ کند و به او رأی بدهد اما وقتی این افراد با عناوین حقوقی پا در عرصه تبلیغات انتخابات می­گذارند ماجرا سر و شکل دیگری پیدا می­کند . خصوصا آن هنگام که این اقدام از سوی نیروهای نظامی و خاصّه تحت عنوان نمایندگی مقام منیع ولایت فقیه انجام می­شود .

 به این فرازها از بیانات امام راحل (س) که به عنوان نمونه تقدیم می­کنم عنایت فرمائید :

 « از امورى که من براى همه قواى مسلّح لازم مى‏دانم؛ عدم دخالت در امور سیاسى‏ است .» صحیفه امام، ج‏14، ص: 144 و نیز «  وظیفه هر نظامى و هر پادگان این است که در امور سیاسى حکومت [دخالت‏] نکند؛ براى اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسى، سربازیش را از دست مى‏دهد. یک سربازى که افکارش را متوجه بکند به اینکه کى جلو باشد، کى عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسى است که کلاه سربازى را غصب کرده» صحیفه امام ، ج‏14 ، ص 441کتاب منتشر شده توسط سپاه پاسداران

می­دانم برخی از شما دوستان خواننده از همین جا به بعد مرا متهم به هواداری از فرد خاصّی خواهید کرد و شاید ترجیح بدهید بقیه مطلبم را هم نخوانید اما بگذارید بگویم کتابی که با نام ارزشمند نمایندگی ولی فقیه و تحت عنوان پر افتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با هزینه بیت المال و بدون درج قیمت که مشخصاً نشان دهنده اهدایی بودن آن است و در 6000 نسخه منتشر می­شود تا در نتیجه تمام 217 صفحه­اش تنها بگوید به میر حسین موسوی نباید رأی داد و حدّاقل در 30 صفحه می­کوشد تا با تخریب چهره او و طرح سناریوهای ذهن ساخته نویسندگانش  ، خوانندگان را از وی پرهیز دهد  و بدون احترام به شعور خواننده ، فرد دیگری را به ضرب و زور هم که شده مصداق منحصر معیارهای رهبری انقلاب بشناساند و بدینسان در حد بلند گوی یک گروه سیاسی در می­آید، دقیقاً در تقابل با اندیشه های والای امام راحل (س) و مقام معظم رهبری (مد ظله ) است . 

به قول خواجه شیراز (رضوان الله علیه ) :

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می­کنند

کدام مجوز شرعی به نویسندگان ، منتشر کنندگان و توزیع کنندگان و طایفه مورد حمایت چنین اثری اجازه می­دهد تا بر خلاف نظر صریح رهبر معظم انقلاب (دام ظله) و امام راحل (س) اموال بیت المال را ولو به زعم خودشان برای حمایت از نظام مصروف هواداری از شخص خاصّی کنند ؟ کدام مجوز شرعی به این نمایندگی اجازه می­دهد تا علی­رقم تصریح رهبر فرزانه انقلاب (دام ظله) به عدم حمایت از نامزد خاصی در انتخابات و به جای آنکه از منش و سیره آن رهبر فرزانه و کم نظیر پیروی کند ، در نقش بلند­گوی سلیقه و جناح مشخصی ظاهر شود و نه با عنوان شخصیت حقیقی که با عنوان شخصیت حقوقی خود ، از سیره و دستور امام راحل (س) و مقام معظم رهبری (مد ظلّه) تخلف کند ؟

احدی شک ندارد که تخلف از امر اکید و حکم ولی معظم فقیه و نیز تخلف از قانون جمهوری اسلامی بر همگان حرام است . اکنون چنین کسانی که عملی حرام را برای رسیدن به هدفی که ولو به زعم آنها مقدس است جایز می­شمارند چگونه می­توانند با ملّت ایران سخن از شیفتگی خدمت ، دینداری ، حق مداری ، عدالت و راستی بزنند ؟ اینان که به فرموده امام راحل غاصبان عنوان سربازی در سپاه همیشه سرافراز اسلامند چگونه می­توانند مدعی حمایت از ارزشهای بنیادین انقلاب اسلامی و تلاش در مسیر تحقق منویات رهبر فرزانه و بزرگوار انقلاب (دام ظله ) باشند ؟

باید بدانند که چنین حرکاتی نه تنها به ثمر نخواهد نشست بلکه نتیجه­ی معکوس خواهد داشت چرا که حضرت سید الشهدا امام حسین بن علی (ع) فرمود :

مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ  .

اگر کسی کاری را بخواهد از راه حرام انجام دهد از آنچه توقع دارد زود تر شکست می خورد و به آنچه از آن می­هراسد زودتر گرفتار خواهد آمد .

پ . ن . 1 = من این مطلب را از سر حمایت از مهندس میر حسین موسوی و یا عدم هواداری از دکتر احمدی نژاد یا هر کاندید بزرگوار دیگری ننوشته ام چرا که معتقدم به فرموده رهبر معظم انقلاب (دام ظله) آنچه بیش از شخص منتخب اهمیّت دارد حضور حدّ­اکثری مردم در انتخابات است اما به عنوان طلبه­ای حقیر در مکتب تربیتی امام راحل (س) ، بسیجی کوچکی از خیل رزمندگان دفاع مقدس که چند صباحی توفیق همقدمی با شهدا را داشته­ام ، فرزندی از خیل هزاران فرزند شهید انقلاب اسلامی و مسلمانی که در بیعت با ولی معظم فقیه عصر خویش است ، نمی توانم چنین رفتارهایی را که به نام دین و انقلاب و رهبری انجام می­شود مشاهده کنم و زبان در بندم . در عین حال اعلام می کنم که سپاه همیشه سرافراز پاسداران و نمایندگی ارجمند ولی فقیه همچنان از ازرشمند ترین نهادهای نظام اسلامی هستند و حراست از پاک ماندن آن نهادها  وظیفه هر مسلمان علاقه مند به اسلام و نظام اسلامی است . من در زمان دفاع مفدس تخریب چی بودم و امروز هم اگر قرار باشد کسانی راه امامم ، حیثیت رهبری ام ، وحدت ملی ملتم و برتر از همه اسلامم را به هر بهانه ولو با بهانه خود اسلام تخریب کنند ، تخریب خواهم کرد چرا که هنوز هم یک بسیجی تخریب چی ام .


متأسفانه این روزها در میان هواداران نامزدهای انتخاباتی چنان جنگی برپا شده است که هر قلب ارادتمند به نظام اسلامی و وحدت و همگرایی ملّت ایران را به درد می­آورد . طیفها و احزاب و به تبع آنها هوادارانشان چنان به جان یکدیگر افتاده­اند که گویی لشگر ایمان در سویی ایستاده و لشگر کفر در سویی دیگر . ادبیات سخیف و اتهام پردازی ها چنان اوج گرفته که کینه را در دلها می­کارد و برادری­ها را در ژرفنای ناسزاها دفن می کند . آنقدر اخبار دروغ و راست به هم طنیده شده که بازار گفته ها و تکذیبها رونق گرفته است .  

بی آنکه بخواهم از کاندید خاصی و یا هواداران کاندیدای خاصی حمایت یا گله کنم ، می خواهم از این فضای بی بند و بار و کسالت آور و نشاط سوز گلایه داشته باشم . ملّتی که قرار بوده و قرار است نمونه یک جامعه آرمانی اسلامی را که در مکتب علوی (ع) تربیت پیدا می کند به جهانیان نشان دهد این روزها چنان به سر و روی هم پنجه می­کشند و آبروی یکدیگر را به شمشیر حب و بغض ها پاره پاره می­کنند که مایه درد و شرم و اسف است .

به جای نقد عملکردها و برنامه ها به سوی بی آبرو کردن و توهین گام برداشته و با دریدن مرز نقد و تخریب ، تخریب را نقد و نقد را تخریب می­نامند و در این آشفتگی­ها هر یک خود را محق و دیگری را گناهکار می­دانند در حالی که اگر به دیده انصاف نگاه کنیم هیچ کدام چیزی از دیگری کم ندارد .

برادرانم ، خواهرانم . باید پذیرفت که نظام جمهوری اسلامی تعدد آراء سیاسی را در چهارچوبه قانون اساسی که منطبق با قوانین شرعی ماست مورد پذیرش قرار داده و کاندیداهایی که به مرحله انتخابات راه یافته­اند همگی شایسته انتخاب مردم­اند . در ساختار نظام جمهوری اسلامی مردم حق طبیعی دارند تا به شخصی از کاندیداها گرایش داشته باشند . هیچ کس و به هیچ دلیلی حق سلب این آزادی ها و حقوق اساسی را ندارد چرا که حقوق اساسی مردم مانند هوایی است که تنفس می­کنند . بنا بر این باید به این تکثر نظرات احترام گذاشت و در عین اختلاف در سلایق سیاسی در تقویت جنبه­های مشترک و وحدت آفرین کوشید .

دوستان بزرگوارم خواسته یا ناخواسته به دامی افتاده­ایم که امام راحلمان سالها پیش از این آن را هشدار داده بودند : ( شیاطینى که در خارج نشستند و نقشه کشیدند براى نابودى همه ما خود ما را وادار مى‏کنند که تیشه به ریشه خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد دنبال آن پیروزى که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابى که در ممالک دیگرى هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کارى که آنها مى‏کردند و حزب بازى مى‏کردند ماها را به اختلاف مى‏کشیدند، و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هیچ حزبى بر ضد مصالح کشور خودش عمل نمى‏کرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویّه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته دسته دیگر را آن چنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. مع الأسف همان احزابى که در آنجا بودند به ما نمایش مى‏دادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروى یکدیگر قرار مى‏دادند و به ضرر هم صحبت مى‏کردند و به ضرر هم قلمفرسایى مى‏کردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهاى بزرگ، از قبیل شوروى- اگر باشد احزابى در آن- و از قبیل انگلستان، فرانسه، امریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است.

هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در امریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان بر خلاف مصلحت امریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتى که بین دو حزب در امریکا بود و مى‏خواستند یک دسته‏اى، یک نفر را براى خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکى دیگر را، بعد از آنکه آن یکى برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنى کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند براى کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش مى‏برند. اما در ممالکى که توجه به مسائل ندارند و دیدهاى سیاسى ندارند، اینها چنانچه گروههایى درست کنند یا احزابى درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیداى یک حزبى در یک امرى پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت مى‏کنند و کارشکنى مى‏کنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسى پیدا کنند. اینها شمِّ سیاسى ندارند. توجه به مسائل و مسائلى که براى حفظ این کشور است ندارند. اینها را اشخاصى که تعهد به اسلام ندارند تحریک مى‏کنند- چه از خارج و چه از داخل- و به جان هم مى‏اندازند [تا] بر خلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند. صحیفه امام ،ج‏14 ، ص 48 )  

به یاری خدا در چند روز آینده نکاتی اساسی را در همین زمینه ارائه خواهم کرد که معتقدم تا این موارد در ما اصلاح نشود به حد اقلّهای یک امت اسلامی هم نرسیده ایم حتی اگر روزی هزاران بار قرآن را روی سر بگیریم .

بیائید شمشیرهایمان را به روی یکدیگر نکشیم


رحلت جانگداز حضرت ایت الله بهجت

دیدنش دل را نورانی می کرد و نمازش براق معراج نمازگزاران بود . کلامش بی آنکه بوی تصوف بدهد عارفانه و زاهدانه بود و عمرش جز برکت نداشت . امروز خبر عروجش به لقاء حضرت دوست اگر چه برای او موج موج شوق و ذوق به همراه داشت اما برای ما فوج فوج داغ را به ارمغان آورد .

رحلت آن بزرگ مرد تقوا و علم را به حضرت بقیة الله الاعظم ( ارواح من سواه فداه ) ،  مقام معظم رهبری ، مراجع عظام ، حوزه های علمیه ، جامعه شیعه و عالم اسلام تسلیت عرض می نمایم و برای روح ملکوتی آن بزرگ مرد همنشینی و حشر با انبیاء و اولیاء و برای همه ما ، وارثان داغ ارتحالش صبر و اجر مسئلت می کنم .

پیشنهاد می کنم دوستان بزرگوار امشب و فردا یک سوره واقعه قرائت فرموده و ثوابش را به روح ملکوتی آن عالم فرزانه اهدا نماییم .