سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

 

سیجعل لهم الرحمن وُدّاً

روزی که تصاویر ورود مقام معظم رهبری (دام ظله ) را به شیراز می دیدم چشمم به این تصویر افتاد . از این سنخ صحنه ها فراوان دیده بودم و برایم تازگی نداشت . سالهایی که در دانشگاه علامه طباطبائی در خدمت دانشجویان بودم خیلی از دخترها و پسرهای دانشجو را دیده بودم که چنین احوالاتی داشتند . ظاهرشان و لباس و سر و شکلشان جوری بود و فضای دل و قلبشان جوری دیگر .

سالها پیش طلبه خیلی جوانی بودم ، اون روزها متأسفانه نگاه بسته و محدودی که داشتم (یا برام ساخته بودند) موجب شده بود تا خیال کنم هر کس که ظاهرش دقیقا منطبق بر شریعت نیست لزوماً آدم بی دین یا بی قیدی است . خیال می کردم خودم عین اسلامم و هر چیز که با فکر کوچکم جور در نیاید عین خطا و اشتباه . فکر می کردم در کلّ این تهران فقط آنهایی که مثل من فکر می کنند و مثل من لباس می پوشند و مثل من ... مسلمان و مؤمن اند و بقیه راه را گم کرده اند . اگر به من می گفتید که میان همین آدمهایی که خیال می کنی با خدا قهرند کسانی هستند که رابطه شان با خدا از رابطه پر از عُجب و غرور تو قشنگ تر است ! جواب میشنیدید که : برو آقا ! اینها اگه خدا رو میشناختن که وضعشان اینجوری نبود ؛ و هزار تا حرف مثل این .

بعدها که کم کم چشمم باز تر شد و به برکت معارف الهی چیزهای عمیق تری از دین دستگیرم شد فهمیدم که چقدر راه را اشتباه می دیدم . فهمیدم که گاهی پشت همین ظواهر غیر شرعی چه قلبها و فطرتهایی پاکتر از قلب من هست که رواست اگر در برابر پاکی آنها دست تواضع روی سینه بگذارم . منظورم تطهیر چنین عملی یا جایز دانستن داشتن ظاهری غیر شرعی نیست ، بلکه می خواهم بگویم نمی توان تنها به جرم داشتن ظاهری غیر شرعی بندگان خدا را به داشتن قلوب آلوده متهم کرد .

یادم هست در دانشکده حقوق با خانمی که برو بچه های ارزشی دانشگاه به خاطر حجابش به او تذکر ویژه ای داده بودند صحبت می کردم . آن خانم با گریه برایم از اوضاع آشفته تربیتی و مذهبی خانواده اش می گفت ، در انتهای سخنش در حالی که هنوز اشک می ریخت پرسید :حاج آقا شما رو به خدائی که می پرستین اگر شما هم بیست سال توی خونه ما بزرگ شده بودین ، همین بودین که هستین ؟

و من فقط سرم راپائین انداخته بودم . راست می گفت . از کجا که اگر من در آن شرایط و فضا رشد کرده بودم امروز مانند او یا بدتر از او نبودم . نمیخواهم بگویم که انسانها مجبور و مقهور محیط شان هستند اما قطعا همه آدمها توانایی غلبه بر محیط را ندارند . آن روز به آن دوستان ارزشی گفتم : دوستان اگر پیامبر خدا هم قرار بود مثل ما رفتار کند احتمالا از مسلمین کسی جز عترت طاهره اش باقی نمی ماند .

بسیاری از دختران و پسرانی را که این روزها می شناسم حتی اگر ظاهری غیر شرعی دارند یا برخی گناهان را هم مرتکب می شوند ، امّا دلی صاف ، قلبی تشنه خدا و معنویت ، سینه ای مالامال از درد حیرت و سرگردانی و ذهنی پر از سؤالهای عمیق دارند که برخی از آنها به قدری در نهانخانه فکرشان مانده است که گویا تار عنکبوت بسته و هیچ دستی نبوده که گردی از اندیشه غبار گرفته آنها بگیرد و چراغی در عقلشان بر افروزد . روشن است که وقتی اندیشه ، تار و چشم عقل کم بینا شد ، وقتی انسانِ بنده احسان از من و امثال من ( که خویش را به ظاهر اهل اسلام آراسته اند ) محبت نمی بیند و دوستی نمی شناسند ، وقتی سخن گفتنم را نه ابزار مفاهمه و مباحثه که سلاح مخاطبه و محاکمه می بینید ، وقتی در میان مدعیان تدیّن و آنان که ظاهر شان بر دیندار بودنشان گواهی می دهد آغوشی پذیرنده ، حمایت کننده و هدایتگر برای خویش نمی بینند ؛ هنگامی که برخی از ظاهر سازان مزوّر را مشاهده می کند که دین را دکه نام و نان کرده اند و ... ؛ رسانه های خارجی که هیچ ، وقتی رسانه های داخلی ذره ای دغدغه فرهنگ سازی اخلاق دینی و اشاعه آموزه های اسلامی ندارند، وقتی از داخل و خارج با انواع اندیشه های بی اساس ، تغذیه و با هزار جور تبلیغات چشم پر کن و ترویج فرهنگ دنیاگرایی محاصره می شوند ، وقتی دختران و پسرانمان برای پوشش در محیط های آموزشی یا اجتماع مورد تمسخر واقع می شوند و ... از یک جوان یا نوجوان که نیازمند پذیرش اجتماع است چه انتظاری داریم ؟

سرّ آن تصویر اینجاست که وقتی قلب صاف و شفاف این دختر جوان شیرازی ( جوانی که ظاهری شرعی ندارد ) خبر آمدن مردی را می شنود که مثل من و ما نیست ، مردی که از جنس محبت است ، مردی که آغوش محبتش بر روی همه انسانها با تمام خوبی ها و بدیهایشان گشوده است ، مردی که برای او تنها یک مقام سیاسی محسوب نمی شود بلکه پدری محبوب به شمار می آید ؛ پدری که فرزندانش را عاشقانه دوست دارد حتی اگر اشتباه کنند ؛ آن وقت از خانه بیرون می آید ، شلوغی ها و رنجها را به جان می خرد ، تصویر آن مرد مهربان را ( که در تصویر هم نگاهی مهربان و نافذ و لبانی پر خنده دارد ) به دست می گیرد و به استقبالش میرود .

دوستان ، کاش به جای جمود بر ظواهر ، قدری اهل باطن می شدیم . کاش به جای امر به معروف و نهی از منکر دیگران اول خودمان را امر به معروف و نهی از منکر می کردیم . کاش اینقدر (مثل من) حرف نمی زدیم و کمی اهل عمل بودیم . کاش ...

به خدا که اگر باورها و ایمان نسل امروز را با اخلاق ریشه گرفته از خلق عظیم محمدی (ص) ، عمل صالح و صادق ، و با عقل و عشق بارور کنیم آن وقت ظاهرشان خود به خود اصلاح می شود . آزموده ایم .

... باور کنید .


بسم الله الرحمن الرحیم

الهی من ارادنی بسوء فأرده و من کادنی فکده .

دوستان بزرگوارم سلام

امروز یکی از دوستان خوبم به من خبر داد که کسی یا کسانی به اسم من کامنتهای نامربوط برای دیگران ارسال می کنند ( حالا به چه انگیزه ای نمی دانم؟! ). البته خوبی مطلب اینجاست که این کامنتها فاقد امضای الکترونیک هستند در صورتی که کامنتهایی که شخصا می نویسم هرگز بدون امضای الکترونیکی نیست .

بدینوسیله اولا برائت خویش را از محتوای کامنتهای مزبور اعلام میدارم و ثانیا از دوستان بزرگوارم تقاضا می کنم در صورت مواجه شدن با چنین کامنتهایی بی درنگ به حذف آنها اقدام فرمایند .

گر چه در ابتدا می خواستم تا این پیام را فقط به صورت پیام گروهی برای دوستانم ارسال کنم اما با اندکی تأمل مصمم شدم تا جهت تنویر افکار عمومی آن را در صفحه اول وبلاگم در معرض دید عموم قرار دهم .انشاء الله که خداوند چنین افرادی را نیز به لطف عمیم و شاملش مورد رحمت و هدایت و مغفرت قرار دهد .

با تشکر .

در پناه مهربان عالم سربلند باشید .

و علیه توکلت و الیه انیب.

یا حق


مدتها بود که دل دل می کردم این مطلب را بنویسم را یا ؟ اول با خودم گفتن از نوشتنش بگذرم و بگذارم هر کی کار خودشو بکنه اما وقتی می بینم این جریان در میان بچه مسلمونهای علاقه مند به عترت طاهره روز به روز داره شدّت می گیره احساس تکلیف می کنم ؛ پس اجازه بدید این نوشته رو اینچنین آغاز کنم :

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّة رسول الله

قرآن که کلام نورانی خداوند و کتاب انسان ساز و هدایت آفرین الهی است و پیامبر بزرگ خدا و عترت طاهرینش ( سلام الله علیهم ) به عنوان مبیّن و مفسّر آیات الهی والاترین و بهترین الگوهای علمی و عملی و راهنمای جامع عبودیت الهی برای ما مسلمانانند. مسلمانی که هوای تقرب به خدای سبحان و وصول به مقام عبودیت حق ( سبحانه و تعالی ) را در دل خویش می پرورد باید خویش را مطابق آموزه های والایشان تربیت کند و همه باورها ، خلقیّات و اعمالش را به آنها عرضه کند و با آموزه های آنان بسنجد تا اگر آنها را با آموزه های قرآن و عترت مطابق دید دلش آرام گیرد و خدا را بر این نعمت شاکر باشد و اگر چنان نبود باورها ، خلقیّات و یا اعمالش را مطابق آموزه های آنان تصحیح نماید .

بردن نام خدا در آغاز هر کار ( تسمیه ) ، یکی از آموزه های ارزشمند قرآن و عترت است . آموزه ای که بر اساس برخی احادیث نه تنها سنتی نبوی که دستوری الهی تلقی می شود.  « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ: کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُذْکَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِیهِ فَهُوَ أَبْتَرُ » 1 .

این آموزه نورانی که امروزه در نظر برخی از ما ساده ، کم اهمیت و تکراری تلقی می شود آنقدر بزرگ است که گاهی معصومین (ع) و گاهی شاگردان معصومین (ع) در تفسیر آن ، سخنان والائی گفته اند و نیز بسیاری از مفسّرین قرآن و حکمای صاحب معرفت به تبیین رازهای آن همت گماشته اند . در میان تمام تفاسیری که از غیر معصوم رسیده است کافیست در درسهای تفسیر سوره حمد امام راحل ( قدس الله سره العزیز ) فرازهای تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» را مطالعه کنی تا به اهمیت آن بیش از پیش پی ببری .

متاسفانه در سالهای اخیر - بیش از سالهای قبل - شاهد هستیم که برخی از برادران و خواهران متدینمان در نوشته ها و سخنرانی هایشان به جای استفاده از ترکیب نورانی «بسم الله الرحمن الرحیم» به استفاده از ترکیبهای ساخته شده ای مانند (بسم رب الحسین) ، (بسم رب المهدی) ، (بسم رب الشهداء) و ... روی آورده اند . گر چه چنین ترکیباتی از هرگونه شائبه شرک خالی است و حتی در معنای خود دچار لغزش نیست امّا ادب تسمیه در تمام سوره های قرآن و سخنان یا مکاتبات نبی مکّرم اسلام (ص) و عترت طاهره (ع) استفاده از چنین ترکیباتی را نمی آموزاند. تنها سند روائی که در آن از چنین ترکیبهایی استفاده شده است به فرازهایی از زیارت وجود مقدس سید الشهداء (ع) اختصاص دارد که در آن هم چنین ترکیباتی نه در مقام تسمیه بلکه در مقام دعا و آن هم بعد از تصریح به کلمه (اللّهم) به کار رفته است . (ثُمَّ تَضَعُ خَدَّکَ عَلَیْهِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اطْلُبْ بِدَمِ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ رَضِیَ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ خَالَفَ الْحُسَیْنَ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ فَرِحَ بِقَتْلِ الْحُسَیْن) 2 .

قرآن کریم 114 بار ترکیب نورانی «بسم الله الرحمن الرحیم» را تکرار می کند و در سوره نمل با اشاره به نامه حضرت سلیمان (ع) همین عبارت را به عنوان نمونه ای از ادب تسمیه در نوشتار پیامبر خدا معرفی می نماید . در روایات اسلامی نیز پیامبر اعظم الهی حضرت محمد بن عبد الله (ص) و عترت طاهره اش آنجا که در مقام تسمیه برآمده اند از همین ترکیب نورانی و قرآنی بهره جسته اند . دو روایت شریفی که در پی میاید نمونه کوچکیست از آنچه به عرض رسید :« ...فَقَالَ (ص) لِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (ع) کُلُوا بِاسْمِ اللَّه...» 3 پیامبر به علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) فرمود : به نام خدا بخورید و «مِنْ بَعْضِ مَوَالِی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) یَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُمُسِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیم...» 4 برخی از اصحاب امام رضا(ع) از او درباره خمس پرسید ، امام (ع) برای او نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم به درستی که خداوند واسع کریم است ... .

قطعاً بهترین ادب و والاترین ترکیب در تسمیه همان است که خدا و رسول او و عترت پاک پیامبرش آموخته اند و اگر استفاده از ترکیبات دیگری که امروزه - شاید به زعم ارادت به آستان عترت طاهره (ع) - مشهور و معمول شده است در چنین مقامی روا بود خدا و رسول یا عترتش حتما آن را به ما می آموختند .

به هر روی به نظر می رسد اگر برای اظهار ارادت به پیشگاه ساحت مقدس پیامبر خدا و عترت طاهره اش از راه های دیگری غیر از تغییر دادن ادب و ترکیب خاصّ تسمیه - آنچنان که خدا و پیامبر و خاندان پاکش به ما آموخته اند - بهره ببریم و به جای استفاده از ترکیبات خود ساخته - از آن دست که اشاره شد - از ترکیب نورانی و عظیم «بسم الله الرحمن الرحیم» استفاده کنیم و دست از استحسان های بی پایه و تعصب های بی مورد بکشیم ، به کسب رضای الهی نزدیکتر خواهیم بود .

 

------------------------------------------------------------

پ . ن . 1 = وسائل الشیعة ، ج 7 ، ص 170

پ . ن . 2 = بحارالأنوار ، ج 98 ،ص 184

پ . ن . 3 = بحارالأنوار ، ج 39 ، ص120

پ . ن . 4 = الکافی ،ج  1 ، ص  547   

پ . ن . 5 = در خصوص لزوم پیروی از آداب و دستورات عبادی قرآن ، پیامبر اعظم الهی (ص) و عترت طاهره اش (ع) و ناصحیح بودن افزودن حتی یک جمله بر آن آداب و آموزه ها  (هر چند در اصل هم صحیح باشند)  توجه شما دوستان عزیز را به روایت ذیل جلب می کنم :

عن عبد الله بن سنان قال قال أبو عبد الله (ع): ستصیبکم شبهة فتبقون بلا علم یرى و لا إمام هدى و لا ینجو منها إلا من دعا بدعاء الغریق قلت کیف دعاء الغریق قال یقول یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی على دینک فقلت یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب و الأبصار ثبت قلبی على دینک قال إن الله عز و جل مقلب القلوب و الأبصار و لکن قل کما أقول لک یا مقلب القلوب ثبت قلبی على دینک .

عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود : به زودی شبهه ها بر شما فرو میریزد آنگاه در حالی باقی می مانید که نه دسترسی به علم (یقینی ) دارید و نه امامی ( معصوم ) که هدایتگرتان باشد در آن شرایط کسی نجات نمی یابد مگر آنکس که با دعای غریق انس بگیرد . گفتم : این دعا چگونه است ؟ فرمود : بگو : یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک . گفتم : یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک . فرمود : بدرستیکه خداوند مقلب القلوب و الابصار هست اما آنچنان بگو که من می گویم ؛ یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک .  کمال‏الدین ،ج 2 ،ص 351     

همانطور که در این روایت مشاهده می کنید امام اجازه نمی دهند تا حتا یک کلمه ( که صحیح است و خود ساخته هم نیست و در سایر ادعیه هم وارد شده ) خارج از آنچه معصوم می آموزد در آموزه این دعا وارد شود و به عبد الله سنان می فهماند که در این که خدا مقلب القلوب و البصار است شکی نیست امّا کسی نباید در مقام عبادت ، دعا و یا آموزه های وارده از معصومین به خیال ، استحسان و یا اندیشه خود عمل کند و چیزی بر آن بیافزاید و یا از آن کم کند . 

می اندیشم که همین مقدار توضیح برای صاحبان فکر کافیست .


31-       بیعت :

عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ:  ثَلَاثٌ مُوبِقَاتٌ نَکْثُ الْبَیْعَةِ وَ تَرْکُ السُّنَّةِ وَ فِرَاقُ الْجَمَاعَةِ .

علی (ع) فرمود : سه چیز موجب هلاکت است ، شکستن بیعت ، ترک کردن سنت ( سنتهای الهی و نبوی ) و دوری از جماعت ( آن جماعتی که به پیمان وفا دارند و سنن را حفظ می کنند) . مستدرک‏الوسائل ،ج11 ، ص 369 

32-       توبه :

قَالَ رَسولُ الله (ص) : مَا مِنْ بَلْدَةٍ فِیهَا رَجُلٌ تَائِبٌ إِلَّا رَحِمَ اللَّهُ أَهْلَ تِلْکَ الْبَلْدَةِ وَ رَفَعَ الْعَذَابَ عَنْهُمْ وَ عَنْ أَهْلِ الْمَقَابِرِ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ یَغْفِرُ لِأَهْلِ الْقُبُورِ ذَنْبَ أَرْبَعِینَ عَاماً لِفَضْلِ هَذَا الْعَبْدِ عِنْدَ اللَّهِ .

پیامبر خدا (ص) فرمود : هیچ شهری که در آن انسان توبه کننده ای باشد نیست مگر آنکه خداوند به خاطر بزرگداشت مقام آن بنده ( توبه کننده ) نزد خویش ، اهل آن شهر را مورد رحمت قرار می دهد و چهل روز عذاب را از آنان و امواتشان دور می سازد و گناهان چهل ساله ی اموات آنان را می آمرزد . مستدرک‏الوسائل، ج 12 ، ص126

33-       ثواب :

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) یَقُولُ:  مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَهُ .

محمد بن مروان گفت : از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود : هر کس خبری به او برسد که خداوند به فلان عمل فلان ثواب را عطا می کند و آنگاه آن کار را به امید دریافت ثوابش انجامش دهد خداوند آن ثواب رابه او اعطا می کند هر چند آن سخن چنان که به او رسیده نبوده باشد .  الکافی،ج 2 ، ص 87   

34-       فحاشی و بد زبانی  :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):  إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِی‏ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه .

پیامبر خدا (ص) فرمود : بدرستیکه خداوند بهشت را بر هر فحاش بد زبان که حیایش کم است و باکی از آن (سخنان زشتی که) می گوید یا به او گفته می شود ندارد،حرام کرده است. الکافی ، ج2 ، ص 323

35-       تجربه :

عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ:  لَا یَطْمَعَنَّ الْقَلِیلُ التَّجْرِبَةِ الْمُعْجَبُ بِرَأْیِهِ فِی رِئَاسَةٍ.

امام صادق (ع) فرمود : نباید به مدیریت شخص کم تجربه و خود رأی طمع بست (و امیداور بود).  بحارالأنوار ،ج 72  ، ص 98   

36-       ارزش عقلانیت :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):  إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ کَثِیرَ الصَّلَاةِ کَثِیرَ الصِّیَامِ فَلَا تُبَاهُوا بِهِ حَتَّى تَنْظُرُوا کَیْفَ عَقْلُهُ .

پیامبر خدا (ص) فرمود :اگر شخصی را دیدید که بسیار اهل نماز و روزه است تا میزان عقلانیتش را نسنجیده اید به او مباهات نکنید. الکافی ،ج 1،ص 26

37-       تجسس :

قَالَ النَّبِیُّ (ص):  إِیَّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْکَذِبِ وَ کُونُوا إِخْوَاناً فِی اللَّهِ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ لَا تَتَنَافَرُوا وَ لَا تَجَسَّسُوا وَ لَا تَتَفَاحَشُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ لَا تَتَبَاغَوْا وَ لَا تَتَبَاغَضُوا وَ لَا تَتَدَابَرُوا وَ لَا تَتَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ الْیَابِسَ . 

پیامبر خدا (ص) فرمود : از گمانه زنی درباره یکدیگر بپرهیزید بدرستیکه گمانه زنی ها دروغترین دروغهایند؛ و برای خدا و همانگونه که او شما را بدان امر کرده است با هم برادری کنید؛ از یکدیگر جدا نشوید ، در کار هم تجسس نکنید ، به یکدیگر سخنان زشت و رکیک نگوئید ، و برخی از برخی دیگر غیبت نکنید ،بر هم ستم روا ندارید و با هم دشمنی نکنید ، به یکدیگر پشت نکنید و بر هم حسد نورزید بدرستیکه حسد ایمان را چنان می خورد که آتش چوب خشک را .  بحارالأنوار ،ج72 ،ص252

38-       همنشینی :

عَنْ عَلِیٍّ (ع): قَالَ مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْیَارِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَخْیَارِ تُلْحِقُ الْأَشْرَارَ بِالْأَخْیَارِ وَ مُجَالَسَةُ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ تُلْحِقُ الْفُجَّارَ بِالْأَبْرَارِ فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِه ... .

امام علی (ع) فرمود : همنشینی با انسانهای شرور موجب بدگمانی به خوبان می شود و همنشینی با خوبان انسانهای شرور را هم به خوبان ملحق میکند ؛ و همنشینی اهل گناه با نیکوکاران موجب نیکوکار شدن آنان می گردد ؛ پس اگر در سلامت و دینداری کسی دچار تردید شدید به دوستان و اطرافیانش بنگرید. وسائل‏الشیعة،ج 16 ،ص 265   

39-   زیبائی :

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ.

امام صادق (ع) فرمود : بدرستیکه خداوند زیبایی و زیباسازی را دوست می دارد و  زشتی و زشت پردازی را دشمن میدارد . الکافی ، ج 6 ، ص 440  

40-   دیوانگی :

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَرَّ بِمَجْنُونٍ فَقَالَ: مَا لَهُ ؟ فَقِیلَ : إِنَّهُ مَجْنُونٌ. فَقَالَ: بَلْ هُوَ مُصَابٌ إِنَّمَا الْمَجْنُونُ مَنْ آثَرَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ .

رسول خدا (ص) از دیوانه ای عبور می کرد. پرسید : او را چه شده است ؟ گفتند : او دیوانه است فرمود : بلکه او انسانی بیمار است ، بدرستیکه دیوانه کسی است که آخرتش را فدای دنیایش سازد. بحارالأنوار ،ج 1 ،ص131

 

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین


21-       صبر :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع ) :مَنِ ابْتُلِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ .

امام صادق (ع) فرمود : هر مؤمنی که به مصیبتی گرفتار آمد و بر آن صبر کرد خدا مانند اجر هزار شهید را به او اعطا می کند . الکافی ، ج 2 ،ص 92

22-       بخل :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): مَنْ کَانَتْ لَهُ دَارٌ فَاحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى سُکْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا مَلَائِکَتِی أَ بَخِلَ عَبْدِی عَلَى عَبْدِی بِسُکْنَى الدَّارِ الدُّنْیَا وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَسْکُنُ جِنَانِی أَبَداً  .

امام صادق (ع) فرمود : هر کس که خانه ای داشته باشد و در حالی که مؤمنی به آن خانه برای سکونت احتیاج داشته باشد از ارائه خانه اش به او بخل بورزد خداوند عزّ و جلّ می فرماید : ای ملائکه من آیا بنده ام برای سکونت در خانه ای از خانه های دنیا بر بنده دیگرم بخل ورزید ؟ به عزت و جلالم سوگند می خورم هرگز او را در بهشتهایم سکونت ندهم .  الکافی ، ج 2 ، ص  367   

23-       بدعت :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ .

پیامبر خدا فرمودند : چون بدعتها ( آنچه از دین نیست و به نام دین ترویج یا عمل می شود ) در امت من آشکار گشت پس در آن هنگام بر عالم واجب است تا علمش را آشکار سازد ( تا در پرتو علمش بدعت ابطال شود ) پس از رحمت خداوند به دور باد آنکه چنین نکند .  الکافی ، ج 1 ، ص  54   

24-       ولخرجی :

قالَ علی (ع) : کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً .

علی (ع) فرمود : بخشنده باش و ولخرج نباش ؛ و صرفه جو باش و سختگیر نباش . بحارالأنوار ، ج  68 ، ص 344   

25-       نیکو کاری :

قال أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) : ثَلَاثَةٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ  .

امام صادق (ع) فرمود : سه چیز است که در آنها عذر کسی پذیرفته نیست ، رساندن امانت به صاحبش نیک کردار باشد یا بدکردار ؛ انجام تعهد (به کسی که با او عهد کرده اید) نیک کردار باشد یا بد کردار ؛ و نیکوئی در حق پدر و مادر چه نیکو کردار باشند و چه زشت کردار .  الکافی ، ج 5 ، ص 132   

26-       برکت :

قَالَ النَّبِیِّ (ص) : إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَةَ وَ الْبَرَکَةَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ .

پیامبر خدا (ص) فرمود : بدرستیکه زیاد شدن و برکت ( نعمتهای الهی ) در مدارا کردن ( با مردم ) است و آنکه از مدارا (کردن با مردم ) محروم شده باشد از خیر نیز محروم شده است . الکافی ، ج 2 ، ص 119

27-       خوشرویی :

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ : الْبِشْرُ الْحَسَنُ وَ طَلَاقَةُ الْوَجْهِ مَکْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عُبُوسُ الْوَجْهِ وَ سُوءُ الْبِشْرِ مَکْسَبَةٌ لِلْمَقْتِ وَ بُعْدٌ مِنَ اللَّه.

امام باقر (ع) فرمود : خوشرویی و گشاده رویی موجب جلب محبت و نزدیکی به خدا ، و عبوس بودن و ترش رویی موجب دشمنی و دوری از خداست .  مستدرک‏الوسائل ،ج 8 ، ص 453  

28-       صله رحم  :

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع ) : صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذَى عَنْهَا .

امام رضا (ع) از امام صادق (ع) نقل فرمودند که آن حضرت می فرمود : با خویشان و ارحامت رابطه و اتصال داشته باش حتی اگر به مقدار نوشیدن جرعه ای آب باشد و بالاترین چیزی که که می توان به وسیله آن با ارحام خویش رابطه برقرار کرد آن است که آزاری از تو به آنها نرسد .  وسائل‏الشیعة ، ج 21 ، ص 539  

29-       گریستن :

قَالَ رَسولُ الله (ص) : مَنْ بَکَى مِنْ ذَنْبٍ غُفِرَ لَهُ وَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِ النَّارِ أَعَاذَهُ اللَّهُ مِنْهَا وَ مَنْ بَکَى شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ أَسْکَنَهُ اللَّهُ فِیهَا وَ کُتِبَ لَهُ أَمَانٌ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ وَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقاً .

پیامبر خدا فرمود : آنکه بر گناهانش بگرید خدا او را می آمرزد و آنکه از ترس آتش بگرید خدا او را از آن پناه می دهد و آنکه به شوق بهشت بگرید خدا او را در بهشت ساکن می کند و و از گریه و فریاد سهمگین قیامت در امان می دارد و آنکه از فروتنی و خشیت در برابر خدا بگرید خدا او را با پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحین محشور می کند و اینان همنشینان خوبی هستند .  مستدرک‏الوسائل ،ج 11 ، ص 247  

 

30-   شیوه نامه شیعه بودن :

عَنْ خَیْثَمَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:  أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ أَنْ یَعُودَ غَنِیُّهُمْ عَلَى فَقِیرِهِمْ وَ قَوِیُّهُمْ عَلَى ضَعِیفِهِمْ وَ أَنْ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جِنَازَةَ مَیِّتِهِمْ وَ أَنْ یَتَلَاقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ فَإِنَّ فِی لِقَاءِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیَاةً لِأَمْرِنَا ثُمَّ قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا .

خیثمه از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود : به دوستان ما سلام ما را برسان و آنها را به رعایت تقوای الهی سفارش کن و بگو تا ثروتندانشان به فقرا رسیدگی کنند و قدرتمندانشان از ضعفا دستگیری کنند و زندگان آنها در تشیع جنازه مردگانشان شرکت کنند و به منازل هم رفت و آمد داشته باشند . بدرستیکه بواسطه ارتباط آنها با یکدیگر موجب زنده شدن امر ( ولایت و معارف ) ماست . سپس فرمود : خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده کند .   وسائل‏الشیعة، ج 12 ، ص 21