سلام جناب مخبر
افسرده شدن من بخاطر يک گربه يا کودک بي پناه يک قصه است مهربان بودن خدا يک قصه نمي دونم ربطش چيه
يعني منظور اينه چرا خداوند سکوت مي کند در مقابل اين مسائل؟؟؟؟
گفتن خدا مهربان نيست کفر نيست؟؟؟
آخه اگر کسي بگه خدا مهربان نيست پس هر بار که مي گويد
بسم ا...رحمن رحيم هم پس داره اول از همه به خودش دروغ مي گه چون قلبا قبول ندارد پس تکليف نماز و قران خواندن و... چي ميشه؟
آقاي مخبر شما انشاي اون خانم نصرتي را تاييد کرديد که جواب نداديد من متوجه نشدم چرا؟؟؟؟!!!!!!!!!!
بسم الله الرحمن الرحيم
خواهر بزرگوارم سلام
من فكر مي كنم با چنين سؤالاتي تا وقتي كه يك سؤال هستند نبايد برخورد تند كرد . پاسخ سؤال را بايد با منطق و عقل داد و اگر طرف شما زير بار منطق و استدلال نرفت ترك مشاجره بهترين راه است همانطور كه در دستورات عترت طاهره به ترك مجادله امر شده ايم .
درباره نوشته خانم يا آقاي نصرتي يا هر فرد ديگري كه مي تونسته نويسنده اون نظر باشه بايد عرض كنم سبك نوشتار و ادبيات اون خانم را در حدي نديدم كه شايسته پاسخ دادن باشه در عوض نظر برادرم امير فرزام را كه همان سؤال را با ادبياتي مؤدبانه مطرح كرده بودند پاسخ دادم .
ترجيح مي دهم مخاطبين وبلاگم با خواندن نوشته هايي امثال آن، سطح ادب ، دانش و تعقل برخي از منتقدين را بدانند .
در هر صورت از اين كه نظرتان را مرقوم فرموده ايد بي نهايت خوشحال و سپاسگذارم .
موفق باشيد .
يا حق
سلام
من حرفهاي شما ودوستان را خواندم وگيج شدمپوزيتيويسم مگه به کانت ربط پيدا نمي کرد واصلا چه ربطي به مهربان بودن ونبودن خدا دارد منظورم اين انديشه پوزيتيويسم چه ربطي به تفسير خدا دارد انهم به اين شکل که شما عقيده داريد جوانها به ان دچار شدن
اين چه ربطي به تفسير ما از خدا دارد؟؟؟؟
ميشه براي من يك توضيح بد يد ربطشو؟؟؟
با سلام
در قرآن مجيد آيه اي هست كه معنايش به زبان خودمون اين است كه هر كسي يك نفر را به قتل برساند مثل اين است كه همه انسانهاي كره زمين را به قتل رسانده باشد و.....
سوال من كه به مقاله شما هم به نوعي مرتبط است اين است چه ربطي داره الان اگه يك قاتل بياد منو بكشه يا يك بچه 8 ساله را چه ربطي به شما يا يك مثلا مسيحي يا كافر ان آن ور آبي پيدا مي كنه چه ربطي داره اصلا؟؟؟!!!!!!!
به نظرم خيلي اغراق آميز بيان شده نمي دونم منطق اين آيه قرآن چيست آيا مي خواسته بزرگي گناه قتل را برساند يا دليل ديگري دارد كه اينطور بيان شده؟؟؟؟
ممنون.
سيناي عزيزم سلام
در فرهنگ قرآن و عترت انسان، جداي از اين كه افراد متعدد دارد از حيث انسان بودنش حقيقتي يگانه و واحد دارد . از اين روي هر يك نفر انسان در عين اين كه يك فرد جدا و مستقل از ديگر افراد است ، عضوي غير قابل انفكاك از آن واحد كلّي است . بر همين اساس نجات يك انسان در حكم نجات كل و قتل يك انسان در حكم قتل كل است .
رسيدن به ادراكي روشن از اين حقيقت واحد كلّي نياز به گذراندن مقدمات فراواني از مباني و مسائل فلسفه و عرفان اسلامي است كه به من حق مي دهي نتوانم در قالب يك يا حتي چند نوشته آنها را عرضه كنم .
به هر حال غلوي در كار نيست و نيز تنها بيان يك مسئله جامعه شناختي يا روانشناسي نيست بلكه حقيقتي فوق مادي را تشريح مي كند كه براي اهلش نه تنها قابل ادراك كه قابل مشاهده است .
موفق و بالنده باشي .
سلام عليکم:
از پاسختان متشکرم
اقا يکي بياد اين فلسطيني ها رو از دست ايراني ها نجات بده
حرفهايي رو که جلوي دوربين صدا سيما نميزنن رو اينجا ميگن
و عليكم السلام
علي رقم اين كه در بخشي از مباني انديشه مان با هم اختلاف ديدگاه داريم، از پي گيري مصرّانه ات و ريز شدنت در مسائل خيلي خوشم مياد . كاش برخي از دوستان هم فكر ما هم اين حُسن بزرگ را داشتند .
اي كاش صدا و سيماي ما اين ظرفيت رو داشت كه اين حرفها هم در تريبونهايش مطرح مي شد و كاش جامعه ما هم اين ظرفيت رو داشت كه بدون اين كه به هم ديگر بد و بيراه بگن و يكديگر رو به كفر و الحاد يا عقب افتادگي و تحجّر متهم كنند نقاط اختلاف فكرشون را به راحتي و آزادي به بحث مي نشستند، اونوقت لازم نبود تا كسي بياد و نداي دلسوزانه حسين عزيزمان را لبيك بگه . كاش چنين بود ، كاش !!!!
چه عجب يكي بالاخره حرف دل ما زد منظورم خانم نصرتي است من مقاله مفصل شما با عنوان خدا مهربان نيست؟!!!! را خواندم وخيلي هم خوشحال شدم كه شما انقدر به جوانها احترام گذاشته و در جواب خانم آسيه باصري كه خيلي هم با خشونت بحث را مطرح مي كرد اين مقاله را نوشتيد و البته تعجب هم كردم.
اما موضوع اينه كه سوال من كه هم به اين مقاله غزه و ان مقاله خدا مهربان نيست ربط پيدا مي كند مشابه حرفها يا انشاي خانم نصرتي است الان اين سوال مدتها دغدغه فكري من و دوستانم شده به خصوص با اين موضوع غزه كه پيش امده بيشتر شده وبالاخره يك جا تونستم مطرح كنم فرقي نميكنه مستقيم به من جواب دهيد چون گويا به جز من چند نفر ديگر در همين قسمت همين دغدغه را داشتند وزودتر از من بيان كردند.
ممنون كه اين دغدغه فكري را مثل بعضي ها عجيب شيطاني وبدون جواب نگذاشتيد دغدغه فكري من و دوستانم هم مشابه خانمها باصري و نصرتي است. به نظرم خيلي مهم است چرا كه اگر مهربان بودن خدا را باور نكنيم آن وقت خيلي از چيزهاي ديگر او را باور نخواهيم كرد و در نتيجه همه چيز بهم مي ريزد ومشكلات زيادي پيدا خواهيم كرد كه من الان خودم پيدا كردم.
امير عزيزم سلام
از اين كه اين قدر مؤدب و شيرين مشكلت را مطرح كردي ممنونم . كاش ديگر دوستان هم مثل شما بودند تا لا اقل جراحت تندي و بد زباني و بد قلمي آنها قلب آدم را آزار نمي داد. دريغ !!!
اما مسئله محبت خداي بزرگ و ماجراي فجايعي كه انسان به دست خود در دنيا مي آفريند دو مقوله جدا هستند . اول از هر چيز بايد دقت كني كه خداوند انسان را صاحب دو جنبه روحاني و طبيعي آفريده است و به لطف خود امكان تكامل در هر دو جنبه رابراي او مهيا فرموده است .
اثر محبت خدا اين است كه انسان را صاحب عقل ، توانايي و قدرت انجام اراده ، صاحب انتخاب ميان خوبي ها و بدي ها و ... آفريد. از ديگر سوي با قدرت عقل و ارسال انبياء و كتب آسماني او را با خوبي ها و بدي ها و مصاديق آنها آشنا كرد و به او راه خوب زيستن و بد زيستن را آموخت . اگر او انسان را چنين صاحب اراده و توانايي در تدبير امور خويش نيافريده بود ديگر تكامل معنايي نداشت در حالي كه او تكامل انسان را اراده كرده است .
آنچه امروزه در غزه شاهد آن هستيم محصول انتخاب و اختيار انسان است كه بر خلاف عقل و آموزه هاي وحي ، با سوء استفاده از قدرت و اختياري كه خداي بزرگ براي تكامل انسانيتش به او ارزاني كرده بود ، خود را تسليم خوي حيواني خويش كرده است و با يكي انگاشتن انسان و حيوان قانون جنگل را برگزيده و به دريدن ديگر همنوعان خود پرداخته تا قلمرو خود را وسيعتر كند . اگر چه چنين كاري تكامل جنبه حيواني اوست و اصل تكامل و اختيار لطف بزرگي است از مهربان عالم .
امير عزيز ، اگر همين توانايي و انتخاب نبود علاوه بر آنكه بسياري از آثار بزرگ و افتخار آفرين بشر نيز به وجود نمي آمد ، خوب و بد با هم يكي ميشد و اساسا ديگر تفاوتي ميان خوبي و بدي نبود در حالي كه هر كس به وجدان خويش در ميابد كه ميان خوبي و بدي تفاوت عميقي هست .
اميدوارم در اين مختصر توانسته باشم جواب هر چند ناقص و كوتاه به سؤال تو داده باشم .
اي ولا خواهر فاطمه نصرتي دمت گرم بابا دمت گرم تا حالا کجا بودي؟
ديدي اقا مخبر يکي ديگه حرفهاي ما رو تاييد کرد
اره اصلا اگه وضع دنيا اينجوريه چه فرقي ميکنه خدا مهربون باشه يا نباشه اصلا مهربون بودن ونبودن خدا چه فرقي داره وقتي وضع فلسطين اينه
ديدي پوزيتيويسم در ضمير نا خود اگاه جوانها نفوذ كرده فكر كنم جزيي از فطرت انسانهاست
يك علت جامعه شناسي ور روانشناسيش اينه كه اصولا جوانان خواستار تفكرات و موضعگيري هاي روشن هستند در صورتي كه پاسخگويي هاي ديني علما بر عكسشه مثلا اگه من بپرسم چرا دعام مستجاب نشد شما چي ميگي يا ميگي به صلاحت نبوده -دلت پاك نبوده -لباست نجس بوده- اخلاصت كم بوده -نذر نكردي و .......
اين همون ابهامي كه ذهن جوان ازش گريزانه
باز هم سلام نگفته شما را پاسخ مي دهم ، سلام حسين آقا
در اين كه اين روزها انديشه پزيتويسمي اغلب افكار برخي جوانان را اشغال كرده است به شما حق مي دهم چرا كه متاسفانه مسئولين فرهنگي كشور ما هم اغلب خودشان درس آموخته فرهنگي هستند كه به دلائل مختلف تاريخي و فرهنگي براي رهائي شان از پلوراليسم عميقي كه به آن مبتلا شده اند چاره اي جز پناه بردن به دامن پزيتويسم نداشته اند و اكنون مي بينيم كه برنامه ريزان فكري و فرهنگي جامعه ما خواسته يا ناخواسته ، دانسته يا ندانسته آب را به آسياب ديگران مي ريزند و محصول آموزشهاي آنان جز درغلطيدن انديشه جوانان ما به دامن پزيتويسم نيست . عمل گرايي افراطي كه امروز فرياد برخي از دانشمندان غرب نشين را هم در آورده است .
اما تفاوتي كه به دنبال آن مي گرديد در تفسيري است كه ما از اوضاع دنياي خودمان به دست مي آوريم و به دست مي دهيم . قطعا براي من كه به مهرباني خداوند معتقد هستم و ديگري كه هيچ اعتقادي به آن ندارد دنياي تكوين به يك مدار خواهد گشت و دست انسان بنا به اختيار و توانائي كه دارد آثار خود را در تكوين خواهد گذاشت اما ميان تفسيري كه من از مجموعه اين رفتارها ، نتايج آنها و نيز وجودات عيني و تكويني دارم و تفسيري كه آن ديگري خواهد داشت فاصله عميقي است كه نتيجه اين تفسير نيز خود را در حوزه نظر و عمل به وضوح نشان خواهد داد.
اما درباره سؤالي كه به عنوان نمونه پرسيده بوديد كاش سه سال پيش ، نيمه شبهاي ماه مبارك رمضان در جلسه دعاي اباحمزه و شرح آن شركت كرده بوديد تا به جاي اين كه امروز از نزد خودتان رطب و يابسي به هم به بافيد و به عنوان جواب من فرض كنيد و از پيش خودتان بر آن حكم برانيد پاسخ سؤالتان را به همان وضوحي كه مدعي مطالبه اش هستيد دريافته بوديد . شما كه از ما دور نبوديد !!!!!!!!
اي مخبر اگر صد بار هم روي دكمه ديلت كليك كني نمي توني خودت را از اين واقعيت دردناك برهاني:
خدا مهربان نيست
من كه خود را نفر آخر در مهرباني مي دانم نمي توانم حتي نگاه افسرده يك گربه يك بچه را در يك عكس تحمل كنم .
پس خدا كه مهربان است چطور مي تواند افسردگي آدمها جوانان ودختران ولو گنهكار را تحمل كند!!!!!
چطور مي تواند كشته شدن كودكان بي پناه را ببيند وتحمل كند
اگر من نمي توانم حتي اين صحنه ها را ببينم وتحمل كنم پس او چطور مي تواند ببيند !!!!!
تنها سيه بختاني كه هم لذتهاي دنيا را ازدست دادن هم لذتهاي آخرت را با روزه هاي بيهوده ساده زيستي و.....مي توانند قضاوت كنند خدا مهربان است يا نه.
اين بود انشاي امروز ما براي شما.
فاطمه نصرتي 17 ساله.
با سلام جناب آقاي مخبر بنده هم مثل شماواکثرمردم ايران ودنيادوست دارم اين جنگ هرچه زودتر تموم بشه اماچندتايي سوال دارم که البته ازچندتا ازآقايون ديگه هم پرسيدم ولي متاسفانه کسي جوابي بهم نداده:1- چرامابايدمنافع ملي مون رو به خاطرکشوري که داره چوب سياستمداراش رو ميخوره به خطر بندازيم؟آيا خودسياستمداران فلسطين به اندازه مانگران مردمشون هستن؟!!!2-ما ?سال با عراق جنگيديم وصدهابرابر اين جنگ کشته وزخمي داديم(مطمئناشمابهتراز من يادتون)آيا اون موقع ماهم اينقدربراي فلسطيني ها مهم بوديم؟آياماهم خبراول تمام خبرها ومساله اول کشوراونهاشده بوديم؟!!!!!3- آيا ما در جنگ بچه هاي و كودكان را از دست نداديم مگر انها جزءسربازان بودند كه بايد مي مردند كي دلش به حال كودكان ما اون موقع سوخت كي هيچ كس غير از اينه؟؟؟
هومن عزيزم سلام
من جوابهاي دارم كه اميدوارم بتونه برات مفيد باشه . به اميد خدا فردا برات روي پست اصلي مي نويسم .
از اين كه به من اطمينان كردي و سؤالاتت را مطرح كردي بي نهايت ممنونم .
موفق باشيد
يه چيزي يادم رفت بگم
يكسوالي براي خودمن هم پيش اومدهاگه اقاي مخبر معتقد هستند عقايد انسان از رو استدلال است حتما منظورشان اين است كه حد اقل خودشان كه عقايدي دارند جواب همه سوالها را داده اند و با هركس مناظره كنند شكستش ميدهند وگرنه اگر از رو استدلال عقيده اي داشته ياشند و جواب طرفشون رو نتونن بدند بايد عقيدشون رو عوض كنند
فكر كنم حسين اقا در غالب روح تارخ همين را خواسته بگويد كه مگر شما جواب همه شبهات را داده ايد كه ادعا ميكنيد عقايد انسان از رو استدلال است؟
متشكرم
جناب آقا بهرام سلام
( نمي دونم اين چه سريّه كه آقايان منتقد هيچ كدام بلد نيستند به مخاطب مستقيمشون سلام كنند ؟ )
سؤالات حسين آقاي عزيز اگر چه از حيث تعداد به قول شما 11 سؤال بود اما مبناي همه اونها همون يك سؤالي بود كه پاسخ داده شد . بنا بر اين اگر كسي اهل بررسي مبنايي مسائل علمي باشه با همون يك پاسخ جواب 10 سؤال ديگر رو هم به دست خواهد آورد .
در مورد محنت خودمون هم بد نيست ساير نوشته هاي منو در همين و بلاگ و بقيه وبلاگهايم بخوانيد و بعد قضاوت بفرمائيد .
مطلب ديگر اين كه اگر بنده عرض مي كنم باور انسانها را استدلال و نتيجه آن شكل مي ده هرگز به اين معني نيست كه من يا هر كس ديگري جواب همه سؤالها را دارد و در هر مناظره اي توان شكست دادن طرف مقابل رو خواهد داشت بلكه اگر دقت كنيد برايتان روشن خواهد شد كه لازمه حرف من آن است كه اگر اعتقادي داشته باشم بايد براي آن استدلال و پاسخ داشته باشم ( كه البته دارم ) و نه همه سؤالها. بر فرض هم كه كسي پاسخ سؤالي را نداشت لازم نيست عقيده اش رو عوض كنه بلكه لازمه تا به دنبال پاسخ صحيح آن بگردد و البته اگر به نتيجه ديگه اي رسيد كه با اعتقادش متاقض بود طبيعتا بايد تسليم دليل باشه .
درباره دو خط آخر منظورتون رو دست نفهميدم ! باور به اين كه اعتقادات آدمها را استدلالاتشان تأمين مي كنه چه ارتباط منطقي با پاسخ دادن به تمام شبهات داره ؟ !!!
اما حالا من يك سؤال دارم. تا آنجا كه من و ساير دوستان مي دانيم و مي بينيم نويسنده مطلب روح تاريخ هيچ رد پايي يا نامي از خودش به جا نگذاشته شما از كجا فهميدين اين مطلب را حسين آقا فرموده اند ؟ شايد ....
با سلام خدمت همه دوستان:
ميخواستم تو اين مناظره جالب حسين اقا و حاج اقا اگه ميشه قضاوت كنم:
تا اونجا كه من شمردم حسين اقا چيزي حدود 11 سوال پرسيده كه فقط يكيش جواب داده شده حالا نميدونم كدوميك از طرفين شانتاژ و فرافكني كرده معمولا كسي فرا فكني ميكنه كه به سوال جواب نميده نميدونم كسي كه ميزنه تو دل بحث از بحث فرار ميكنه يا كسي كه هيچ يك از صحبتهاي طرف مقابل رو جواب نميده
بحث فلسطين داغه پس ما هم يك چيزي بگيم شمايي كه از محنت ديگران با غمي فقط مردم فلسطين محنت زده هستند چرا از محنت مردم خودمون عكس ننداختي و طلب كمك نكردي؟؟؟؟؟؟
برادرم سلام
سؤالاتتان بسيار ارزشمند و قابل بحث است اما به من حق مي دهيد كه اين حجم از پاسخ را نتوانم در قسمت پاسخ مديريت بنويسم . انشاء الله در اولين فرصت ( بعد از وعده هاي ديگري كه به دوستان در باره پاسخ به ساير پرسشهايشان دادم ) در مطلب جداگانه اي به سؤالاتتان پاسخ خواهم داد.
به هر حال از اين كه محترمانه طرح مطلب فرموديد سپاسگذارم .
سلام آقاي مخبر
سوالي داشتم :آيا وقتي در دنيا شادي است كسي مارو در شادي خودش هيچ وقت سهيم كرده كه حالا بايد در غم ديگران سهيم باشيم؟؟؟؟!!!!!
ملت شديم سنگ صبور هر كشور جنگ زده يا مصيبت ديده
پس وقتي همين ملتها خوب وخوشن چرا مارو كسي خبر نمي كنه
خواهرم سلام
ملت فلسطين كي روي شادي و خوشي و آسايش ديده كه بخواهد شما و ما رو هم خبر كنه ؟ يادم هست كه در پيروزي خواهران و برادرانمان در لبنان ما را هم خبر كردند و حسابي شادي كرديم ، شما ان روز ها را به خاطر نمي آوريد ؟
باز هم سلام نكردهي شما رو جواب مي دم ( عليكم السلام )
نمي دونم اين همه پرخاشگري محصول كدوم يكي از نوشته هاي من بود ؟ اما قطع دارم هر كس كه همين چند كامنت را بخونه به روشني خواهد فهميد كه دليل اين فرار از بحث چه بوده است !
نمي دانم دلگرم نگه داشتن شما يعني چي ؟ اما اگر منظورتون اين بوده كه بگم بله شما باعث رونق يافتن وبلاگ من ميشين كاملا اشتباه مي كنيد چرا كه هرگز حاضر نيستم ارزش خودم و اعتقادات خودم را در برابر بحث با شما پائين بياورم .
همين كه بارها در ضمن كامنتهاي كه نوشتين از اين كه حضوري با من وارد بحث نشديد با اين كه فرصتش رو داشتين اظهار ناراحتي كردم گواه اين است كه در مدعاي خودم صادق بودم و اين لحن غير عالمانه و غير اخلاقي اخيرتان گواه صدق بيشتر من است . ( اگر چه شما هيچ صدقي را موجود نمي دانيد ) .
اما غرب ، شما با اين همه پز روشنفكري چطور به خودتون اجازه مي ديد به من اين تهمت را بزنيد كه غرب را يكسره به قول شما (خوكدوني) مي دانم ؟
جناب حسين آقاي عزيز ، اين رفتار شما براي من چيز غريبه اي نيست ، قبلا هم در روزگاري كه احتمالا شما در آن دوره در مقطع راهنمائي درس مي خوانديد در دانشگاه با اين شيوه رفتار روشنفكر نماها آشنا بودم . فرافكني ، تهمت ، پرخاشگري و شانتاژ بهترين راه فرار از بن بست ضعف خرد و دانش است . توصيه مي كنم به جاي خط و نشان كشيدن براي من كمي از اخلاق همان دانشمندان بزرگ غرب سرمشق بگيريد و رفتاري عالمانه پيشه كنيد.
با همه اين حرفها همواره دعايتان خواهم كرد و اميدوارم روزي را شاهد باشم كه دور از اين بد اخلاقي هايي كه روا داشتيد مباني هرمونوتيكي انديشه شما و اساتيدتان را به بحث و نقد بنشينيم .
جوابي كه شما داديد سفسطه اي بيش نيست زيرا تا انجا كه من فهميدم نظر شما اين است كه در برابر هر موضوعي از يك سوال دو گزينه اي حقيقت سنجي استفاده كنيم چه الزامي دارد اين سوال در برابر هر موضوعي مطرح شود؟ من پيشنهاد ميكنم در برابر هر موضوع مورد بحثي يك سوال ديگر مطرح شود مثلا اين سوال : موضوع مورد بحث صرفنظر از مباحث كلامي در عمل چه كارنامه اي بجا گذاشته ؟
در مورد اين كه اگر حرف من حقيقت داشته باشد پس حقيقت وجود دارد و اجتماع نقيضين لازم ميايد نيز در جوابتان بايد بگويم من عقيده ندارم حرفي كه زده ام حقيقت مطلق است زيرا بايد از صحبتهاي من فهميده باشيد من حتي در مورد عقايد خودم نيز با نسبيت نگاه ميكنم و اصولا لزومي هم نميبينم با حقيقت مطلق سر و كار داشته باشم و در ضمن در بحث زير حقيقت فقط يك مثال بود چرا بقيه موارد را عنوان نكرديد احتمالا خودتان ميدانيد ايرادي كه مطرح كرديد از نظر منطقي ايراد دارد و اصولا در برابر چنين سوالي نبايد چنين پاسخي گذاشت حرف من متناقض نيست تفكر من به سبب محدوديت هاي زباني متناقض به نظر ميايد شما خود سوال را محل ترديد دانسته ايد
اصولا حقيقت متفاوت از صحت و درستي است بحثي كه من مطرح كردم ميتواند حقيقت داشته باشد يا نداشته باشد و اين جداي از صحت است در علوم طبيعي مثل رياضي و فيزيك از عبارتي استفاده ميكنند به عنوان نظريه يا فرضيه مثلا نظريه نسبيت انيشتن. نظريه ها يك ويژگي خاص دارند و ان اين است كه همه قسمتهايشان هماهنگ است و از نظر استدلالي درست مينمايد و در واقع صحت دارد اما ممكن است در طبيعت همچين چيزي وجود نداشته باشد و حقيقت نداشته باشد نظريه ي نسبيت انيشتن ميگويد اگر جسمي با بيش از سرعت نور حركت كند زمان را به همان ميزان متوقف ميكند اين نظريه از از نظر خود قوانين فيزيك درست است و با فرمول اثبات ميشود ولي هنوز حقيقت ان واينكه در عمل اتفاق ميافتد يا نه اثبات نشده.
در مورد اينكه چرا بحثها را حضورا مطرح نكردم بايد بگويم چون مجال كافي براي فكر و بجث مفيد وجود نداشت اينجوري ميتونيم تا سال ديگه بحثو ادامه بديم
در مورد مساله ي غزه جداي نظرات ولي فقيه و ديگران بايد خودمان هم موضوع را حلاجي كنيم يا يكي از دوستانم در اين مورد صحبت ميكرديم وي استراتژيست و تحليلگر بازار هاي مالي بين المللي است ميگفت از فنون معامله گري در بازار هاي مالي اين است كه اگر يك استراتژي معاملاتي طي مدت زمان مشخصي سود ده نباشد ديگر نبايد سالها با ان روش معامله كرد ودر موردمساله ي فلسطين هم همين است اگر استراتژي نظامي و جنگ در اين مورد صحيح بود بعد از 60 سال بايد جواب ميداد جنگ در فلسطين فقط موجب بيشتر كشته شدن مردم فلسطين ميشود (در گوشي ميگويم يكي بود ميگفت كشته شدن مردم فلسطين پاي ايران است چون به جنگ دامن ميزند و جنگ هم هيچ فايدهاي ندارد) اهه اهه خوب چي ميگفتيم ببببلللللللهههههه اميدوارم از حضور من استقبال كنيد چون باعث پر بار شدن وبلاگتان ميشوم
سلام .
كاش معني سفسطه را لا اقل مي دانستيد آن وقت متوجه مي شديد كه انديشه هرمونوتيكي شما مصداق كامل سفسطه نوين است .
با اين حساب قبل از اين كه بخواهيم به بحث و بررسي سخنان حاشيه اي شما بپردازيم بايد بر سر موضوع اصل انديشه هرمونوتيك و روش پوزيتويستي شما بحث كنيم .
البته از مباحثه با شما استقبال مي كنم اما نه به آن دليل كه فكر مي كنيد موجب پر بار شدن وبلاگ من ميشود بلكه فقط براي اين كه برايم جالب است وگر نه هيچ دليل ديگري براي بحث با شما ندارم .