• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : شاخ فتنه را بشكنيد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 47 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    سلام مجدد منظورتان را از (مگر نديديد تلويزيون چه پوششي به اين رفتارها داد) را باز كنيد ؟ متوجه منظورتان نشدم .
    پاسخ

    و عليكم السلام . متاسفانه تلوزيون با نشان دادن و درشت كردن اين شعارها به صورت پلاكاردهايي كه در دست تجمع كنندگان است به نوعي كوشيد تا آنچه را كه در اقليت بود چونان شعار اكثريت نشان دهد و ناگفته پيداست كه استفاده حزبي هميشه با روشهاي ايجابي صورت نمي گيرد بلكه گاه روشهاي سلبي مانند آنچه به آن اشاره كردم قوي تر است. همانطور كه شما فرموده بوديد اين راهپيمايي براي دفاع از اساس نظام اسلامي و اصل ولايت فقيه و محكوم كردن اهانت به ساحت مقدسات به ويژه عاشوراي حسيني (ع) بود اما چنين رفتارهايي رگه هاي درشتي از سوء استفاده هاي سليقه اي و حزبي را به نمايش گذاشت .
    + احمد 
    حاج آقا جان واقعا يك نگاه دقيقتر بفرماييد:
    آقاي واعظ طبسي
    اقاي حائري شيرازي
    آقاي علم الهدي
    آقاي ايماني
    آقاي جنتي
    آقاي رحيميان
    اقاي شريعتمداري
    همه اينها نمايندگان و منصوبان خاص رهبري هستند و همه ايشان در ملائ عام حكم ارتداد و محاربه موسوي و خاتمي وكروبي اعلام كرده اند. حتي آقاي علم الهدي براي قوه قضائيه هم تعيين تكليف ميكند و ميفرمايند «قوه قضائيه بايد يك ضرب الاجلي براي سران فتنه تعيين كند» و همه اين آقايان دستور خشونت و ترور و قتل براي مردم در مجالس عمومي صادر ميكنند. به نظر شما آيا رهبري نبايد به ايشان تذكر دهد؟ نبايد ايشان را از نمايندگي عزل نمايد؟ آيا در مملكتي كه حكومت اسلامي حاكم است هر كسي ميتواند خارج از قوه قضائيه احكام جزائي صادر نمايد؟ آيا اينكارها جرم نيست؟ آيا صدور مجوز شرعي ترور و قتل در مجالس عمومي جرم نيست؟ در تئوري حكومتي كه حتي يك فقيه حق ندارد حكم هلال ماه را اعلام نمايد آيا هر فقيهي مي تواند حكم محاربه و افساد في الارض براي تعدادي افراد صادر نموده و دستور اجرا هم صادر نمايد؟ اگر يك جوان 15-16 فردا با همين مجوزهاي شرعي اقدام به ترور نمايد مسئوليتش بر گردن كيست؟
    پاسخ

    احمد آقاي عزيز با شما در تقبيح چنين رويه هايي موافقم . اگر چه گفته هاي اين آقايان فاقد جايگاه حقوقي و قضائي است و بيشتر اظهار نظرهاي آنان است اما مي تواند فضا را ملتهب كرده و بلكه باعث رفتارهاي ناروايي شود . اما اينكه رهبر معظم انقلاب در برابر چنين رفتارهايي چگونه موضع مي گيرند يا بايد بگيرند حرف ديگر است . مضاف بر اين كه انتصاب و انتساب به رهبري قطعا دليل بر صحت تمام نظرات اين آقايان يا تأئيد نظرات آنان توسط رهبري نيست چرا كه امثال آيت الله هاشمي رفسنجاني ، دكتر محسن رضائي و حتي خود آقاي موسوي منصوب رهبري به رياست مجمع تشخيص يا عضويت در آن هستند . حتي هنوز حكم انتصاب آقاي موسوي در مجمع تشخيص توسط رهبري ابطال نشده است . اگر سكوت رهبري در مقابل آقايان فوق الذكر را دليل بر تأييد بگيريم چرا نبايد سكوت رهبري در برابر برخي ديگر از منصوبينشان را كه نام بردم بر همان نتيجه حمل كنيم ؟ از سوي ديگر همانطور كه رهبر معظم انقلاب بارها عنوان كرده اند كه با برخي نظرات افراد ولو منصوب ايشان باشند اختلاف نظر دارند چه دليلي وجود دارد كه با اين آقايان و مواضعشان اختلاف نظر نداشته باشند ؟ نيز اگر چه تا كنون رهبر معظم انقلاب اختلاف نظرشان با اين آقايان را با همان صراحت كه اختلاف نظر با آقاي هاشمي را عنوان كرده اند ، اعلام نكرده اند اما با مطالعه فرمايشات ايشان و خطوط كلّي آنها خصوصا در اين چند سخنراني اخير مي توان فاصله روشها و سليقه هاي اين آقايان را با رهبر انقلاب اجمالا استنباط كرد . به هر حال بنده هم چنين روش هايي را ولو بر فرض صحت محتوائي شان به مصلحت نمي دانم چرا كه به قول معروف : اگر ز باغ رعيت ملك خورد سيبي / بر آورند غلامان درخت سيب از بيخ . چنين حرفهايي در فضاي اجتماعي و سياسي فعلي موجب پيدايش گروه هاي افراطي مي شود كه ماجراي قتل هاي زنجيره اي را تكرار كنند و در آن صورت يقينا كساني كه چنين زمينه اي را براي اين تند روي فراهم كرده اند بي تقصير نخواهند بود همانطور كه امروزه همين بزرگواران عين همين اشكال را به آقاي موسوي مي گيرند .
    + احمد 
    سلام و ايندفعه بدون(!)
    بنده يك آتش بس ميدهم نه بدليل اينكه پاسخي نداشته باشم بل به دليل اينكه دارم به همان راهي كشانده ميشوم كه از آن بيزارم و آن «نفي شخصيتي» مخالف فكري ام است. بسيار بيزارم از اينكه در مسير محاجه و استدلال به تجزيه و تحليل شخصيتي طرف مقابلم بپردازم و او را منافق و كذا و كذا بنامم. همان چيزي كه امروزه در جمهوري اسلامي بازارش بسيار داغ است. قصد بنده در درجه اولي پيدا كردن پاسخهاي فكري ام از زبان مخالفين فكري ام است.
    اما يك توصيه مشفقانه هم به شما دوست گرامي: بنده در اوايل واقعا احساس كردم كه شما فردي منطقي و بدون تعصب هستيد اما آنجايي كه ديدم به جاي پاسخ دادن به سوالات به دنبال مچ گيري و جدال سوء هستيد، عصباني شدم(متاسفانه) و همانطور كه فرموده ايد در امانت هم خيانت كردم.بنده از شما پوزش ميخواهم و به درگاه الهي استغفار ميجويم. اما اي شيخ ، اگر نيك بنگريد شما مرا به اين ورطه كشانديد.
    باري : توصيه مشفقانه بنده اين است كه اولا: سعي نماييد تمام اعتقاداتتان را مطرح فرماييد و به اين فكر نكنيد كه ممكن است مخالفان سوء استفاده نمايند. دوم: سعي كنيد به سوالات واقعا پاسخ قانع كننده دهيد و حتي به توهينها هم (همانطور كه سيره اجداد معصومينتان است). سوم: بنده لباس دين بر تن ندارم تا اگر حرفي برخلاف دين يا عقل زدم مخاطبينم آن را حمل بر دين نمايند اما شما لباس عالم دين بر تن داريد و در منظر مخاطبان از زبان دين سخن ميگوييد پس بسيار مراقب باشيد.

    پاسخ

    سلام . من با شما بر سر آتش نيستم تا آتش بس بدهم يا بپذيرم . بله ما با هم مخالفيم اما دشمن ! نه . دست شما هم كه بحمد الله در فرافكني باز است و بالاخره مقصر غايي همان خطاها هم من شدم . مانعي نيست . در همين چند خط آتش بس نامه تان هم لطف كرديد و از تخريب دريغ نفرموده ايد (ديدم به جاي پاسخ دادن به سوالات به دنبال مچ گيري و جدال سوء هستيد) ، اين هم مانعي ندارد . در خصوص عذر خواهي تان ،‏بنده به سهم خودم پذيرفتم و از شما ممنونم . اما توصيه ها . اولا كه ممنونم كه مرا نصيحت مي كنيد و اميدوارم كه اهل نصيحت باشم . ثانيا دقت در آنچه بايد بگويم را از مكتب اهل بيت (ع) آموخته ام و عمل به تكليف در گفتن يا نگفتن را نيز . ديگر اين كه تا جائي كه بتوانم تلاشم اين است كه جواب كافي بدهم حالا اگر مخاطب نخواست قانع بشود تقصير از من نيست . هر چند هرگز ادعا نمي كنم كه در اين تلاش هميشه موفق بوده ام . اما مطلب سومتان بسيار به جاست و به ديده منت دارم از اين كه يادآوري كرده ايد .

    سلام من اگر شما را روشنفكر افراطي خواندم قصد توهين يا بي ادبي نداشتم همان طور كه گفته بودم مومن تحت هيچ شرايطي حق ندارد از مرز ادب خارج شود ما در يك فضاي كاملا منطقي با يكديگر بحث مي كنيم تا حق و حقيقت مشخص شود اگر من گفتم كه لازم بود موسوي از حضور ملت ايران تشكر كند به اين جهت بود كه راهپيمايي روز چهارشنبه ابدا يك راهپيمايي حزبي نبود و حرف مردم درباره اصل نظام و لزوم پايبندي به آن بود در تمام طول راهپيمايي نه عكسي از احمدي نژاد بود و نه حتي شعاري درباره او . بله حرف شما در صورتي درست بود كه راهپيمايي يك حركت حزبي بود و مسلما تجليل از حركت حزب مقابل مضحكانه به نظر مي رسيد .والسلام

    پاسخ

    دوست خوبم . با حرف شما در خصوص هدف اصلي راهپيمايي موافقم اما مگر نديديد و نديديم كه برخي شعارهايي كه هم من و هم شما با انها مخالف هستيم و شعار دهندگانشان چه طور از اين فضا در جهت سليقه هاي سياسي خودشون استفاده كردند ؟ مگر نديدي كه تلوزيون چه پوششي به اين رفتارها داد ؟ بالاخره باد به طرف مقابل هم حق داد كه مثل من و شما فكر نكنه .
    + محمد محموديان 

    راستي ي سئوال داشتم يادم رفت بپرسم؟

    حاج آقا آيا اين مطلب درسته كه ائمه ي اطهار ، داراي يك حقيقت واحد هستند و در زمانهاي مختلف حجت خدا بر زمين محسوب مي شوند؟

    و آيا مي توان به اين نتيجه رسيد كه اگر امام حسن (ع) در كربلا به جاي امام حسين (ع) حاضر مي شد، اين بار به جاي صلح شهادت را انتخاب مي نمود و يا مثالهايي ديگر از اين قبيل؟

    ياحق

    پاسخ

    موضع گيرهاي ائمه (ع) همه بر اساس يك جهت واحد بوده است چيزي كه موجب اختلاف اين مواضع شده است تغيير شرايط سياسي و اجتماعي عصر هر يك از آن بزرگواران است . بنا بر همين مطلب مي توان به نتيجه اي رسيد كه شما رسيده اي .
    + محمد محموديان 

    سلام استاد

    اولا بايد بگم اينجانب محمد محموديان صادره از تهران و ساكن شهرك شهداي هفتم تير(معروف به شهرك سپاه) هستم و در مورد امضاي الكترونيك بايد بگم كه با مشاهده ي چند نفر از دوستان و آشنايان كه هم اكنون در بند به سر مي برند صلاح دونستم زبان سرخ سر سبز را ندهد بر باد،علي الخصوص كه به گفته ي خود شما دست من بر آنجائي اشاره دارد كه طرف مقابل از آن نقطه احساس درد دارد.

    در مورد استفاده از ترازوي جديد كه براتون نوشته بودم و منظورم را در اين مورد سئوال فرموديد، بايد عرض كنم كه من بازهم نوشته ي شما را با عنوان عاشوراي 88 پايان عمر فتنه انگيزان . كاملا مطالعه نمودم و علاوه بر موارد قبلي، با ادبيات متفاوت شما در اين متن نسبت به نوشته هاي پيشينتان و حتي اين دو نوشته ي اخيرتان،مواجه شدم مطمئنا مي توان اين امر را با توجه به نوع تحليلهايتان در آن نوشته و البته واكنشهايي كه دوستان چه آنهايي كه منطقي هستند و چه آنهايي كه بي منطق هستند از خود نشان داده اند، مشاهده نمود،

    به طور كلي و با نقد منصفانه مي توان يك نوع عصبانيت را در پس ادبيات نوشته ي مذكور و حتي در پاسخ هايتان به كامنتهاي دوستان مشاهده نمود و همچنين مي توان ديد كه اين عصبانيت در دو نوشته ي بعديتان تا حدودي فروكش مي كند البته بايد حق را به شما داد، بالاخره از آنجايي كه شما سعي در حفظ مسير تعادل و عدم افراط و يا طفريت داريد، در مواقعي با تندي هايي از دو طرف مواجه مي شويد(اين رو وقتي فهميدم كه خودم رو جاي شما قردادم ديدم اصلا نمي تونم اينقدر صبور باشم و خيلي زود تر از اينها از كوره در مي رم).

    پاسخ

    محمد عزيزم سلام . اگر شماره پلاك منزل را هم مي گفتي ديگر چيز ناگفته اي نگذاشته بودي . حقيقت آن است كه ترازو عوض نشده بلكه آنچه در اين مقاله تغيير كرده بود مناط توزين بود . البته از اين كه برخي براي اثبات خودشان حتي حاضرند توهين به عاشورا را هم بپذيرند و رفتار توهين كنندگان را توجيه كنند به شدت ناراحت بودم . به هر حال به قول خودت از افراط و تفريط خسته شدم . خيلي خسته .
    سلام دوباره .زماني كه كامنت قبلي ام را مي نوشتم بيانيه موسوي را نخوانده بودم و فقط صرفا از روي نوشته هاي حضرت عالي نكاتي را بيان كردم اما اكنون كه اصل بيانيه را خوانده ام لازم مي دانم چند نكته اي را بيان كنم در اين بيانيه حرف هاي ضد و نقيض بسيار بود اما هم چنان نشان از خواب و توهم موسوي دارد هر چند او از هتاكان روز عاشورا اعلام برائت كرده اما با كمال افتخار مدعي است طرفداران من بدون كوچك ترين بيانيه اي به خيابان ها ريخته و در حال عزاداري براي عاشوراي حسيني هستند . در طول اين بيانيه نه تاسفي مشاهده مي شود و نه عذرخواهي از ملت ايران و نه حتي تشكر از حضور پررنگ مردم در روز چهارشنبه اگر تو خود را جدا از هتاكان مي داني چرا از پشتيباني مردم تشكر نمي كني ؟آيا مي شود همه چيز را در جمله اي تحت عنوان من نه انگليسي هستم و نه آمريكايي خلاصه كرد و خود را از زيربار بي آبرويي كه در سطح دنيا براي ايران ايجاد نمود خارج كرد و حمايت همه جانبه غرب را ناديده گرفت . هرچند چنان چه بخواهيم منطقي ببينيم به عنوان يك رجال سياسي بعضي پيشنهاداتي را كه بيان داشته قابل بررسي مي دانيم . اما در آخر موسوي با بيانيه اخيرش بار ديگر ما را نااميد كرد و بايد بگويم او ديگر جايي براي دفاع ندارد آقاي مخبر .باز هم مي گويم شما دچار روشنفكري افراطي شده ايد .
    پاسخ

    دوست من ، من هم معتقدم در بيانيه آخرين آقاي موسوي نكات اشتباه و برخي خطاها وجود دارد اما ديدگاهم در نوع مواجه با آن مانند شما نيست . همه از ايشان اعلام برائت خواسته بودند كه ايشان هم چنين كرد و يكي از نقاط قوت بيانيه شان همين است . حالا اين كه ما از ايشان بخواهيم از ما هم تشكر كنند و عذر خواهي كنند و ... به معني اين است كه ايشان اختلاف سياسي شان را هم كنار بگذارند و همان حرف را بزنند كه مخالفينشان مي زنند . اين ديگر اسمش اعلام برائت از ضد انقلاب نيست اين اسمش مي شود نفي امكان مخالفت سياسي در درون چهار چوبه نظام و قانون اساسي . چيزي كه هيچ كس حتي رهبري معظم انقلاب هم چنين چيزي را نخواسته است چرا كه اساسا نخواستني است . حالا اگر به نظر شما من روشنفكر افراطي شده ام ، مانعي نيست . ميان اين هزار انگ و اتهامي كه در اين شش ماه دوست و دشمن نثارم كرده اند اين از همه محترمانه تر است .
    + سميرا 

    سلام دوباره

    مسلم است كه عيبي نداره، همه حرفشون رو بزنند... منظور من هم اين نبود كه شما با ايشون موافق هستيد...

    اگر لطف كنيد و اين سوال من رو جواب بدين ممنون ميشم، كه اين نتاقض كه در حرفاتون ديده ميشه براي من و امثال من هم حل بشه...

    چطور است كه شما نظر خودتون رو هم جهت با نظر رهبر انقلاب - در خصوص جذب حداكثري و دفع حداقلي - مي دونيد اما آقاي ايكس و ايگرگ و... كه موقعيت هاي حكومتي بالايي دارن و چه بسا در هفته چندباري با رهبر انقلاب ديدار داشته باشن و اصلا تعيين شده از سوي ايشون هستن هم جهت با نظر رهبرشون صحبت نمي كنند؟!! و البته كه اينكه نظر من و شماي نوعي چي باشه تاثير شگرفي در مناسبات و تصميم گيريهاي حكومتي نداره اما نظر و راي آقاي جنتي -براي نمونه- كاملا موثر هست...

    و قطعا ايشون يا آقاي علم الهدي يا آقاي... كه مدعي پيروي از ولايت فقيه هستن بدون هماهنگي با ايشون نبايد اظهار نظرهاي اين چنيني كنند كه اگر بدون هماهنگي و خودسرانه است واي بر ما و رهبر ما كه چنين افرادي رو در آستين داره و توجهي نمي كنه و اگر با هماهنگي و صلاحديد ايشون است - كه ظاهرا هست - واي بر ما كه هنوز نميخواهيم حقيقت رو باور كنيم...

    هيچ عيبي نداره كه همه حرفشون رو بزنند اما براي نمونه خودم نمي تونم صريحتر از اين حرف بزنم چون از عواقبش نگرانم در حاليكه عده اي ديگر هرچي كه دلشون مي خواد به من و امثال من نسبت ميدن، وقايع رو قلب مي كنند و ...

    مي دونم كه قائل به اين گفته هستين كه حق و باطل را بشناس اهل حق و باطل را خواهي شناخت... شايد هنوز حجت بر شما تموم نشده يا نمي خواهيد بپذيريد فردي كه در اون مقام مي شناختيد تونسته اينقدر جائر باشه و رفتارها و مسئوليت هايي رو كه متوجه شخص ايشون هست به اطرافيانشون فرافكن مي كنيد... البته شايد هم اينطور نباشيد چون براي خودم تا مدتها به همين صورت بود چنين حدسي مي زنم... البته دلايل من ارتباطي به زير سوال بردن اصل ولايت فقيه نداره حتي اگر اين اصل قابل نقد هم باشه...

    و بلاخره اينكه بخش هايي از حرفهاي شما رو قبول ندارم - به ويژه در مورد آقاي موسوي - اما حرفهاتون بوي آزاده گي ميده و خوندنشون در فضاي مسموم فعلي برام آرامش بخش و روشنگرانه ست... خداوند بهتون توفيق بده...

    از وقتي كه ميگذاريد و پاسخي كه ميديد هم سپاسگزارم

    پاسخ

    خواهرم سلام . البته من بر اساس آنچه از خود ايشان ( مقام معظم رهبري ) مي شنوم ، جهت گيري ام را به فرموده ايشان در كلام راهبردي جذب حد اكثري و دفع حد اقلي نزديك تر مي دانم . اما اين كه آن آقايان مناصب بالاتري دارند ترديدي نيست . اما اين كه به خدمت رهبري هم برسند و مواضع بلكه حرفهايشان را با رهبري طرح كنند و ... با شما هم باور نيستم . يادم هست در آغاز پيدايش انصار حزب الله برخي از مسئولين آنها كه آن روزها از نزديك با هم رفاقتي هم داشتيم عنوان مي كردند كه ما پيش رهبري مي رويم و از ايشان راهكار مي گيريم . روزي با آقا محسن فرزند سوم رهبر انقلاب كه در آن ايام در مدرسه آيت الله مجتهدي با ما هم درس و هم مدرسه بودند موضوع را مطرح كردم و ايشان صراحتاً ادعاي اين آقايان را تكذيب كردند ، بعدها هم اين موضوع به من بيشتر اثبات شد و من به صداقت اين تكذيب ايمان دارم. . امروز هم خيلي ها ادعاهايي دارند اما در فضايي كه دروغ به سادگي گفته مي شود نمي توانم به صحت اين ادعاها باور داشته باشم . اگر چه شايد و بايدهايي در ذهنم نسبت به برخي مواضع رهبر انقلاب دارم اما اين ها برايم حجت شرعي در بيعت شكني با ايشان نيست و اساسا اين همه هجمه براي ترويج بيعت شكني با ايشان را مكر دشمنان اصل نظام مي دانم . آنها مي دانند كه اگر اين بيعت بشكند به تغيير يك فرد منجر نخواهد شد بلكه به تغيير اصل نظام خواهد انجاميد اما بي تعارف زرنگ تر از آن هستند كه چنين آشكارا نيّت شان را برملا كنند . به نظرم اگر به اساس نظام معتقد هستيم بايد با بصيرت و حلم مكر آنان را در هم بشكنيم .

    سلام

    نظر من اين است كه شما خيلي دوپهلو صحبت مي كنيد هر چند كه با جواب كامنت قبلي ام از طرف شما كاملا موافق بودم و خود من نيز گفته بودم با برخي شعارها مثل منافق و.. مخالف بودم از نظر من موسوي فردي است كه در گفتار و سخنش نفاق وجود دارد ولي هنوز به دايره منافقين وارد نشده ولي با آن قسمت از سخنتان كه گفته بوديد به موسوي اطلاعات غلط داده اند شديدا مخالفم شما يا بسيار ساده ايد يا خود را به ساده بودن زده ايد اين قسمت از حرفتان اصلا منطقي نيست وقتي مي گويم شما دچار روشنفكري افراطي شده ايد نگوييد چرا ؟.والسلام

    پاسخ

    سلام . همين كه تا حدودي با هم موافقيم هم جاي شكر دارد . اما در خصوص اطلاعات غلطي كه به مهندس موسوي داده اند . عيبي ندارد كه شما با باور من مخالف باشيد اما نه من خودم را به سادگي زده ام و نه آدم ساده اي هستم . من بر اساس برخي مشاهداتم سخن مي گويم و شما هم بر اساس تحليل خودتان ، حالا چه عيبي دارد كه اين دو با هم مخالف باشند ؟ ضمنا اگر لطف مي فرموديد مرز افراط در روشنفكري را هم كه من به آن مبتلا شده ام برايم بازگو مي كرديد ممنونم مي شدم . والسلام
    + احمد 
    سلام !
    سخني از مولا آورده ايد و به زعم خود پاسخ فرموده ايد بايد عرض كنم كه با اين پاسختان ياد اين كلام حق افتادم كه مي فرمايد:
    وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ.
    (و دلهايشان را سخت گردانيديم کلمات را از معني خود منحرف مي سازند و از آن پند که به ايشان داده شده بود بهره خويش فراموش کرده اند)
    اي عزيز آن كلام مولا معنايش همان است كه شاعر فرموده كه « هر سخن جائي و هر نكته مكاني دارد »
    نه اينكه دستور به نفاق و دروئي داده باشد و بگويد مثلا كسي كه اعتقاد دارد « بنا بر اطلاعات قريب به توثيقي كه دارم برخي افراد كه بسيار ظاهر الصلاح هم هستند كانالهاي خبري رهبري را محدود كرده اند و با ارائه اخبار نادرست موجب بروز برخي تصميمهاي نه چندان مطلوب مي شوند» به دفاع جانانه و صد در صد از تصميمات ايشان بپردازد و هيچ نقدي را بر ايشان تحمل ننمايد.
    البته از حوزه هايي كه در آنها به شاگردانشان ياد ميدهند كه مخالفان فكريتان گوساله و بزغاله هستند محصولاتي بهتر از شما بيرون نمي آيد كه ما را نافهم بخوانيد به جاي آنكه به سوالات مودبانه و منطقي مان با تاسي به كلام حق كه ميفرمايد :« ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ(مردم را با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين ، شيوه با آنان مجادله کن)» ويا«ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » و حتي اگر ما را جاهل مي دانيد به حكم«وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا » و دادن جوابهاي منطقي و قانع كننده به كسي كه وجدانن متعهد شده است كه اگر جوابهايتان مقنع بود همين جا به خطا بودن مواضع قبلي اش اقرار نمايد، از جواب دادن طفره رفته و دست به تخريب طرف مقابلتان زده و وي را نافهم بخوانيد.
    جاي تاسف است كه در روزگاري به سر ميبريم كه مردم عادي بايد كلام حق را به به اصطلاح«عالمان دين» يادآور شوند.
    كمي بيانديشيد كه چه طور شده كه بنده كه از اولي كه با شما مباحثه دارم و هيچ گونه توهيني به شما نكردم را به اين سبيل رهنمون شده ايد؟
    با تمام اين تفاصيل بنده هنوز بر سبيل قبل هستم و آماده بحث منطقي
    پاسخ

    سلام ! اطلاق كلام حضرت امير مخالف بر داشتي است كه فرموده ايد . ديگر اين كه معني نفاق را بار ديگر مرور كنيد شايد مطلب دستگيرتان شود . نگفتن نفاق نيست خلاف عقيده گفتن نفاق است . ( والله يشهد ان المنافقين لكاذبون) . بنده هرگز به طور صد در صد از رهبر معظم انقلاب دفاع نكرده ام چرا كه غير معصوم را كلاً صد در صد نمي دانم اما از ولايت فقيه صد در صد دفاع مي كنم زيرا به آن اعتقاد دارم . بنده ولي فقيه را حجت عملي مي دانم نه حجت علمي و آنچه از آن دفاع مي كنم بر اساس حجت عملي است . بنده هرگز به شما (نافهم) نگفته ام . گفتم اگر اهل فهم باشيد همين يك روايت برايتان كفايت است . اين فهم نه فهم متعارف است كه منظور فهم جامع از روايات و آيات و به عبارت ديگر فهم فني است كه البته شما مدعي اش هستيد پس چرا به شما بر مي خورد . شما با كنايه و استفاده نا به جا از آيات قرآني هر چه مي خواهيد نثار طرف مقابلتان مي كنيد و توقع داريد او در برابر اين اهانتها چنان تمكين كند كه گويي در برابر استدلال ايستاده ؟ مرا به نفاق و سوء استفاده و تخريب گري متهم مي كنيد و بعد با مظلوم نمايي كامل مي فرمائيد كه من تخريب گرم ؟ در مورد كلامي كه نه در سرّ بلكه در علانيه نوشته ايد و سؤال مرا در تناقضي كه ديدم حمل بر سوء استفاده مي كنيد اما به راحتي در امانتي كه ميان ما بوده خيانت مي كنيد و هر از گاهي بخشي از آن را در علانيه باز گو مي كنيد و توقع داريد باور كنم كه درد دين داريد ؟ مگر نخوانده ايد كه پيامبر فرمود : لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ ؟ جناب احمد آقا از تذكرتان ممنونم و هرگز خودم را برتر ازآن نمي دانم كه موعظه بشوم و هرگز خودم را از خطا هم مبرا نمي دانم .
    + نظام مقدس 
    ضمنا قبلا هم نظام نشان داد که به راهکارهاي مشابه ارائه شده توسط رفسنجاني روي خوش نشان نداده است . و ميشود سرنوشت اين بيانيه مير را هم حدس زد
    + نظام مقدس 
    اين بيانيه خيلي ميتونه سرنوشت ساز باشه . نظام طي اين سي سال نشان داده به حرکتهاي اصلاحي و ميانه تمايلي نداره و اين بيانيه و مخصوصا بندهاي پنج گانه اش اگر از سوي نظام و حاکميت مورد استقبال قرارا نگيرد و به اجراي انها تن داده نشود عملا بخش عظيمي از نيروهاي اصولگرا از بدنه ي نظام به نفع جنبش سبز ريزش خواهند کرد . بسياري از اصولگرايان من جمله محسن رضايي به اين بيانيه روي خوشي نشان داده اند و انرا وحدت بخش و راهي براي خروج از بحران ميدانند ولي اگر نظام نخواهد تن بدهد ديگر مير حسين اتمام حجت کرده و با بيان خواسته هايي منطبق بر اصول قانون اساسي و قانوني و منطقي و ميانه راه را براي خروج از بحران باز گذاشته است حال اگر نظام نخواهد بندهاي پنج گانه را عملي کند ديگر راهي براي بازگشت باقي نميماند و اساسا مير حسين با اين بيانيه راه را براي بهانه جويي بسته است و عدم تمکين حاکميت به اين بيانيه نشانه اي از لجاجت و تلاش براي ادامه ي بحران افريني تلقي ميشود .

    حاج اقا دوست دارم نظر شما را در مورد مطالبي که گفتم جويا بشوم . بفرماييد اين هم از راهکار ميانه و منطقي و در چهارچوب نظام و قانون اساسي که مير حسين ارائه داد و حسن نيتش را براي حل بحران با ارائه ي خواسته هاي حداقلي و منطقي و قانونمدارانه نشان داد ديگر حجت برا نظام تمام است و اگر عزمي براي اصلاح و حل مشکلات در بدنه ي حاکميت و سران ان وجود دارد بايد اين بيانيه را بپذيرند وگرنه نشان ميدهند که هدفشان سعادت کشور نيست . ان غضنفرها هم از بالا دستي هايشان دستور ميگيرند .

    مير حسين ميداند حاکميت به احتمال قريب به يقين به اين اصول تن نخواهد داد چون قبلا هم نشان داده از تفکرات و تمايلات اصلاحطلبانه فاصله دارد و نتيجه ي اين بيانيه ريزش نيروهاي بيشتري از بدنه ي اصولگرايان معتدل و عاقل به نفع جنبش سبز است .
    افرين بر مير حسين با اين تيز هوشي .

    حاج اقا ما در تيممون اصلا غضنفر نداريم همشون مارادونا هستند .

    نظر شما چيست ؟
    پاسخ

    چه بگويم از غضنفرها ! البته شما هم داريد . كمي بگرديد پيدايشان مي كنيد .

    برادر فرهيخته و ارجمندم سلام

    نوشته جنابعالي را خواندم مبتني ست بر عقلانيت و شرع و از اينكه

    قضاياي اتفاق افتاده را كامل بيان نموده و خواستار بررسي شديد به

    شمادرود مي فرستم...

    انقلاب اسلامي روزهاي سخت تر از اين را گذرانده ،حتما ماجراي بني

    صدر ، تظاهرات مسلحانه منافقين در تهران، و ... را مي دانيد به اميد

    و فضل خدا با عنايت امام زمان روحي فداه و درايت و تدبير مقام معظم

    رهبري و هوشياري خواص و عوام از اين مرحله نيز به سلامت خواهيم

    گذشت. هم هتك حرمت عاشورا را محكوم مي كنم و هم برخورد

    خشونت آميز، قتلها ،شكنجه ها و دروغها كه نه شرعي ست و نه

    عقلايي اما جرياني خزنده و پيچيده تر را شاهد هستم كه در مقالات

    هويت پنهان و علم خشنوم بدانها اشاره گرديد هنوز هم بر آن پافشاري

    مي كنم كه اين جريان خزنده با مغز متفكر بيروني هدفش نابودي

    جمهوري اسلامي ،حذف رهبري در بستر همين خشونت ها ، و التهاب

    جامعه ست جرياني كه رصد كردنش در ظاهر آنچه رخ مي دهد

    مشكل مي نمايد

    پاسخ

    برادر عزيزم سلام . ترديدي ندارم كه جريانهاي خزنده اي از داخل و منابع تغذيه فكري از خارج در صدد نفي كلّي جمهوري اسلامي و حذف ولايت فقيه و رهبري و به تبع آن لا اقل حذف دين از عرصه اجتماعي هستند . نكته اي كه باقي است آن است كه من شعار اين جريان و جهتهاي پويايي اش را منحصر در شعارهايي كه در ضديت آشكار با محتواي اساس نظام اسلامي است نمي بينم . قويّا بر اين باورم كه راهكار قديمي اما مؤثر مذهب عليه مذهب قوي ترين راه رخنه اين حركت خزنده مخرب است . حذف عقلانيت از انديشه ديني و اشاعه تعبد محض و عصبيتهاي بر خواسه از آن ، اظهار نظرهاي غير كارشناسي در حوزه دين كه مبتني بر فهم عمومي و بعضاً غلط از دين اما سازگار با مقدس مآبي است ، تطبيق بي قائده و ضابطه تاريخ بر افراد و جريانها به نوعي كه حساسيت مردم را به راحتي بر انگيزد ،‌شكسته شدن مرز اخلاق ديني ، تبرير وسيله به واسطه هدف و موادر ديگري از اين دست را از قوي ترين ابزار جنگ نرم مذهب عليه مذهب مي دانم و قدرت تخريبي آنها را به مراتب از سمتي كه شعارهاي روشن ضد ديني مي دهد بيشتر مي دانم . متاسفانه امروزه شما مشاهده مي كنيد كه مقام منيع ولايت فقيه و رهبري معظم انقلاب به عنوان تابلوي نظام اسلامي در دست عده اي افراطي كه آتش تندشان در دفاع از نظام شك بر انگيز است از سويي و گروهي دشمن افراطي كه دشمني شان با اسلام و انقلاب جاي تعجب ندارد از سوي ديگر به مثابه گوشت قرباني پاره پاره مي شود . يكي به بهانه حمايت مي برد و ديگري به بهانه ضديت . به هر حال بر ماست كه به سهم خويش با بصيرت و حلم و اعتدال ، هم به نقد خويش و نظام خويش بپردازيم تا ناراستي هايش را به راستي و نقص هايش را به كمال برسانيم و هم با دفاع همه جانبه از اساس نظام اسلامي و اصل ولايت فقيه و تبعيت عملي از رهبري معظم انقلاب مقابل هر دو سوي اين جريان فتنه انگيز كه دست كم سي سال براي چنين روزهايي زحمت كشيده اند مقاومت كنيم .
    + عضو كمپ امضا محفوظ! 

    دوست و استاد عزيزم

    ضمن تشكر از تحليل ارزشمند جنابعالي،از شما مي خواهم با مراجعه به شبكه جهاني اينترنت و مشاهده همه فيلم ها و اسناد موجود در صورت صلاحديد درباره بيانيه شماره 17 كمي بيشتر تامل فرماييد.

    پاسخ

    عضو كمپ امضاء محفوظ عزيز ، سلام . تاجائي كه من اعضاء اصلي كمپ را مي شناسم با هم امضاء محفوظي نداريم بلكه حرف ناگفته اي هم نداريم و هر چه باشد با خودم صريحاً در ميان مي گذارند اما آنچه فرموديد بخشي از آن انجام شده و بخش ديگر نيز بنا به پيشنهاد خوبتان انجام خواهد شد . حق نگهدار .
    + سميرا 

    سلام آقاي مخبر

    شما در روز عاشورا در اجتماع معترضين در تهران حضور داشتيد؟ كه سخنان آقاي موسوي رو ناشي از اطلاعات غلط مي دانيد؟

    حتي فيلم ها و خبرگزاري هايي كه تصاوير واقعي رو نشون مي دادن نمي تونست حقيقت رو اونطور كه بود به نمايش بگذاره...

    اوضاع تاسف باره... و معلوم نيست اين مسئولين نظام عزيزتون با بكار بستن اين سياستهاي غيراخلاقي و پر از دروغ و تزوير كه راه رو براي سودجويان و دشمنان (و نه عده اي مردم معترض كه حرف و خواسته شان چيز ديگري بود) باز كرد حقيقتا دنبال چه هستند...!

    دبير شوراي نگهبان در پايان خطبه اين هفته نماز جمعه خطاب به افرادي كه دم از وحدت مي‌زنند (مثل شما) گفت: كدام وحدت؟ با اين افراد كه نمي‌شود متحد شد، اين افراد بايد توبه كنند و از خدا، ائمه و مردم عذرخواهي كنند تا شايد خدا آن‌ها را ببخشد.

    در پايان از آقاي جنتي خيلي ممنونيم...

    پاسخ

    سميرا خانم سلام . من در روز عاشوراي تهران نبودم اما دوستان بسيار نزديك و مورد وثوقم بودند . دوستاني كه اتفاقا تا قبل از همين مسئله هوادار مهندس موسوي هم بودند. دوستاني كه خودشان درباره آنچه ديده بودند شهادت مي دادند كه آنچه تلوزيون نشان داد كمتر از آن چيزي بود كه واقعيت داشت . ضمن اين كه به لطف خدا اينترنت در دسترس است و هر چيزي ديگران مي بينند ما هم مي بينيم . سخنان دبير شوراي نگهبان هم به خودشان مربوط است دليلي ندارد اگر من مدافع كليّت نظام و ولايت فقيه هستم و به رفتارهاي غلط جناب مهندس موسوي ايراد دارم مدافع حرفهاي ايشان هم باشم . ما همچنان حرف خودمان را كه منطبق بر شرع ، عقل ، قانون و نگاه جمع گرا و هم جهت با نظر رهبر انقلاب در خصوص جذب حد اكثري و دفع حد اقلي است مي زنيم بگذار تا ايشان هم حرف خودشان را بزنند . چه عيبي دارد ؟
     <      1   2   3   4      >