ولاء و ولایت مراتب مختلفی دارد که هر مرتبه در حقیقت جلوه ای از همان ریشه و معنای واحد است . این مراتب مختلف همان چیزی است که از آن به انواع ولاء یاد می کنیم . یاد آوری می کنم که موضوع مباحث ما بر محور ولاء مثبت خواهد بود .
علامه شهید مرتضی مطهری (ره) در کتاب " ولاء و ولایتها " مراتب ولاء مثبت را به دو گرو ه کلّی شامل ولاء عام و ولاء خاص تقسیم می کند و سپس ولاء خاص را نیز به ولاء محبّت، ولاء امامت، ولاء زعامت، ولاء تصرّف یا ولایت تکوینى تقسیم می کند .
شهید مظلوم و متفکر کم نظیر مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی (ره) در کتاب " ولایت ، رهبری ، روحانیت " انواع ولایت را بر اساس یک جریان تشکیکی و با تأکید بر نگاهی جامعه شناختی ، تشریح می کنند . خلاصه نظام ولائی که شهید مظلوم آیت الله بهشتی (ره) به آن می پردازند چنین است :
قبل از پرداختن به مراتب ولاء تذکر یک نکته ضروری است و آن این که در هر مرتبه ای از مراتب ولایت میان طرفین رابطه ولاء ، تعهد و تضامن و مسئولیتی دو طرفه به وجود می آید که دوام و قوام رابطه ولاء و ولایت وابسته به حفظ آن پیوند و تعهد است . به بیان دیگر رابطه ولاء برای هر دو سوی رابطه حقی ایجاد کرده و تکلیفی می آفریند . بر این اساس هرگز مسئولیت یا حقوق حاصل از پیوند ولاء ، یک طرفه نبوده ، نیست و نخواهد بود .
اولین ، ساده ترین و نخستین تجلی ولاء در یک رابطه دوستانه یافت می شود . یک رابطه دوستانه بی غل و غشّ که هر دو از صمیم دل یکدیگر را دوست دارند ؛ چرا که در چنین رابطه ای دو نفر چنان به هم پیوسته اند که هیچ عاملی خارج از آن دو نفر میان آنها فاصله نشده است . در این مرتبه " ولاء " به معنی دوستی است .
دومین مرتبه از مراتب ولاء با پیوند خویشاوندی همراه می شود و پیوند خونی و قرابت حاصل از آن پیوند نیز به آن دوستی و صداقت افزوده می شود . در این مرتبه " ولاء " به معنی خویشاوندی است .
سومین مرتبه از ولاء آنجاست که به مرتبه دوم یعنی خویشاوندی در نظامی حقوقی انسجام و استحکام بیشتری ببخشند و آن را منشاء یک سری حقوق در میان طرفین رابطه " ولاء " قرار دهند . در این مرتبه معنی " ولاء " سرپرستی است .
گام بعدی و مرتبه بالاتر از مراتب ولاء ، ولاء اجتماعی است . ولایت اجتماعی یعنی داشتن یک سرنوشت مشترک در زندگی سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و ... در یک واحد اجتماعی . این واحد اجتماعی بنا به شرایط و زمانهای مختلف می تواند یک قبیله باشد یا یک ملت یا تمام جامعه انسانی .
ولایت اجتماعی ریشه در تاریخ تمدن بشر دارد . از وقتی که بشر کوچکترین واحدهای اجتماعی را تشکیل داد و اعضاء این واحد اجتماعی برای رسیدن به سرنوشت اجتماعی مشترک نسبت به یکدیگر متعهد شدند این مرتبه از ولاء شکل گرفت . در ادوار مختلف این تضامن اجتماعی معیارهای مختلفی داشته است . این معیارها گاهی رابطه قبیله ای ، گاهی اشتراک محیط جغرافیایی و گاهی امور دیگری بوده است.
به عنوان مثال یکی از معیارهای شکیل چنین ولائی در میان اعراب و سایر جوامع قبیله ای تحلیف یا هم پیمانی بود. به این معنی که اگر فرد یا گروهی با قبیله ای دیگر وارد پیمان مشترکی می شد و سرنوشت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود را با آنان گره می زد و قبیله مزبور نیز این پیمان را می پذیرفتند آنگاه قبیله میزبان همانطور که نسبت به سرنوشت اعضاء خودش حساس بود ، نسبت به سرنوشت هم پیمانانش نیز به همان اندازه احساس مسئولیت می کرد . برای نشان دادن چنین پیوندی نیز از واژه " مولا " به معنی کسی که از ولاء آن قبیله برخوردار می شد استفاه می کردند .
چنین پیمانی در عصر ما نیز رایج است . مثلا فرد ایرانی الاصلی که به کشوری دیگر پناهنده می شود و یا به نوعی خود را شهروند کشور دیگری قرار می دهد و کشور میزبان هم این پناهندگی را می پذیرد عملا تحت ولایت ، حمایت و سرپرستی کشور دوم در می آید و کشور دوم موظف است همانند یکی از شهروندان اصیل خودش به استیفای حقوق تابعینش بپردازد و مدافع حقوق ، امنیت و حدود او باشد .
اسلام با پیدایش خود ، معیار این هم پیمانی اجتماعی و ولایت جمعی را از معیارهای عادی و مادی به معیاری ایمانی بدل کرد و در حقیقت ولاء اجتماعی را گامی دیگر به پیش برد . بر اساس تعالیم اسلام هر فردی که اسلام را پذیرفت به طور خودکار تابعیت جامعه اسلامی را به دست می آورد و جامعه اسلامی بی آنکه به منطقه جغرافیایی یا زبان مشترک یا هر عامل دیگری اصالت بدهد ، و تنها به اعتبار مسلمان بودن او ، موظف به حمایت از حقوق و حدود او خواهد بود . این همان اصل اصیل ولایت اجتماعی است که قرآن کریم در آیه 71 سوره مبارکه توبه به آن تأکید کرده است ( وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض ) .
پس از رحلت پیامبر اکرم معیار دیگری نیز در دل این معیار کلّی ، در جامعه پدید آمد . آن معیار وجود حزب یا گروه مشترک اجتماعی بود زیرا پس از رحلت پیامبر چند دسته یا حزب در جامعه اسلامی تشکیل شد . هر یک از این دسته ها در مسئله حکومت و زمامداری امت اسلام به فرد یا گروهی گرایش پیدا کردند . خزرجی ها که بیشترین ساکنان مدینه بودند به حکومت سعد بن عباده گرایش یافته و در حزب او در آمدند . برخی از مهاجرین نیز به حاکمیت ابوبکر گرایش پیدا کرده و در حزب او در آمدند و گروهی نیز معتقد به حق حاکمیت علی (ع) بودند و در حزب علی (ع) در آمدند .
در این مرحله ولاء و ولایت عبارت می شد از پیوند و تعهدی دو سویه و متقابل میان اعضاء حزب و رهبری آن . این پیوند تعهد آور عبارت بود از وظیفه اعضاء حزب در برابر رهبر آن و حقّی که اعضاء بر گردن رهبر داشتند و متقابلاً وظیفه رهبر در برابر اعضاء و حقّی که بر گردن آنها داشت . به عنوان مثال کسانی که در حزب پاک سیاسی ، اجتماعی، اخلاقی ، معنوی و همه جانبه علی (ع) حضور داشتند (که به شیعیان او مشهور بودند) نسبت به علی (ع) تعهد پیروی و تبعیّت داشتند و علی (ع) نیز نسبت به آنها تعهد راهنمایی ، هدایت ، امامت و رهبری داشت .
بالاترین ولایت در مراتب ولاء ، متعلق به ولایت عبد و مولاست که در اندیشه اسلامی و شیعی منحصراً میان بندگان و خدای بزرگ محقق می شود . در این مرتبه از ولاء نیز خدای بزرگ خویش را متعهد به هدایت و اعطاء رحمت خاص به کسانی کرده است که ولایت او را بپذیرند و آنانی که در این رابطه ولائی خود را بنده خدا می دانند متعهد می شوند که تنها او را پرستش کرده ، جز او را نپرستند و به اوامرش گردن نهند و به غیر از دستور او تابع امر هیچ کس دیگری نباشند . ( اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا ) آیه 257 بقره و ( وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنین ) آیه 68 آل عمران و ( وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقین) آیه 19 جاثیه.
در قسمت بعدی ، مراتب ولایت را از دیدگاه شهید علامه آیت الله مرتضی مطهری (ره) مورد بررسی قرار خواهیم داد .